خوابگاه‌نوشته‌ها

خوابگاه‌نوشته‌ها

تا ۷ سال قبل برای من فقط یک "هم" معنی داشت و آن هم هم‌وطن بود! می‌فهمیدم که در غربت چقدر وطن می‌تواند بشود نقطه‌ی مشترک و پیدا کردن یک هم‌وطن چقدر می‌تواند لذت‌بخش باشد! از وقتی خوابگاهی شدم، "هم"های جدیدی برایم معنا پیدا کرد!شاید برای کسی که زندگی خوابگاهی را تجربه نکرده باشد، "هم اتاقی" هیچ مفهومی نداشته باشد!می خواهم اینجا خاطرات "هم اتاقی" بودنم را بنویسم...

بایگانی
پیوندها

کلافگی

پنجشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۷، ۰۳:۵۶ ب.ظ
روز آخر ماه رمضانه. نمیدونم که امشب پاشم برم اصفهان برای عید فطر یا نه.

هیچ کار پایان‌نامه‌مو نکردم و دارم کم‌کم می‌ترسم که نرسم به ددلاین ولی حتی این ترس هم باعث نمیشه بشینم سرش:(( تمرکزم صفر صفره!

به شدت کلافه و خسته و بی‌اعصابم.

  • مهسا -

نظرات  (۲)

توکل به خدا... تقریبا سه هفته دیگه پرونده ارشد بسته میشه به خیر و خوشی انشاالله...
پاسخ:
یعنی میشه؟؟؟؟
ایشالااااااااااااا
برو‌ خونه... یکی دو روز انرژی بگیر و برگرد
پاسخ:
این دو روز رو رفتم و برگشتم. دعام کنین :(

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">