۲۲
آبان
سوار مترو شدم. خیلی شلوغ بود. صندلی خالی شد. خانمی نشست روی صندلی و وسایلش را از خانم دیگری که روی دو صندلی آن طرفتر نشسته بود گرفت و تشکر کرد. خانم دوم لبخند زد و گفت: روز خوبی داشته باشید.
از این جمله حس مثبت خوبی بهم دست داد. حتما به خانم اول هم همین حس مثبت دست داده بود.
کولهم سنگین بود و کیسهی ظرف غذام دستم بود و گرمم هم شده بود در آن شلوغی و به ناچار، پالتویم را گرفته بودم دستم. خانم اول، وسایلم را از دستم گرفت. چند ایستگاه بعد، موقع پیاده شدن، وسایلم را از خانم اول گرفتم. لبخند زد و گفت: روز خوبی داشته باشی عزیزم :)
با یک دنیا انرژی مثبت از مترو پیاده شدم...
+خوبی و انرژی مثبت (به قول دکتر نوابی) propagate میشوند در جامعه...لبخند بزنیم به هم کاش... :)