آدمهای اثربخش-۳
جمعه, ۴ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۳۶ ب.ظ
باز هم آدمهای درست در جای درست...
« شما اینقدر فقط خودتو در دنیا نبین :) یه دنیا نیست و یه شما. یه عالمه پیچیدگی داره. شمام جزوشی البته. همهی این اتفاقات اعصاب خردکن هم حتما جزء همون پیچیدگیهاست. حکمتی داشته. چرا اینقدر عصبانی و ناراحت میشی؟ ایگنور کن! حکمتشو یه روز بفهمی شاید :) »
هوم! این همه عصبانیت و اعصاب خردی من... حتی یه لحظه هم فکر نکرده بودم که بابا! شاید حکمتی داره. شاید قراره من یه تلنگر بخورم که ببینم دور و برمو. یا اصن هرچی!
بسه دیگه اعصاب خردی :) هوم؟
پ.ن۱: فکر کن آدم دوستایی داشته باشه که بتونه باهاشون درمورد چیزای واقعی حرف بزنه...درمورد چیزایی خیلی فراتر از رنگ لباس و مدل مو و نمرهی امتحان و ... . بعد حالا فکر کن آدم یهو همهی این آدمارو از دور و برش حذف کنه! میشه دیگه زندگی کرد؟ نمیشه دیگه...میگنده دل آدم خب...
پ.ن۲: سعیدهی جان...
پ.ن۳: یه گروه تلگرام ساختن به اسم «خانهی نشریات دانشگاه تهران» و همهی مدیرمسئولای نشریات مختلف دانشگاه رو اد کرد توش. منتها مشروط به اینکه«دختر» بوده باشن! و من هنوز درک نکردم چرا گروه مدیرمسئولان نشریات دانشگاه باید تفکیک جنسیتی داشته باشه! منم این وسط هنوز اسمم مدیرمسئول نشریهی «درنگ»ه که کلا ۲ساله چاپ نشده...
پ.ن۴: چقدر دوست خوب دارم من!
پ.ن۵: هنوز هم معتقدم آن دیدار روز قبل اربعین توی دانشگاه، اتفاقی نبود...
پ.ن۶: درس بزرگواری گرفتم این چند وقته از ۲نفر آدم با تفکرات کاملا مختلف... یاد میگرفتم ازشون کاش!
پ.ن۷: «هر کس شما را می آزارد او را ببخشید. نه به دلیل این که او مستحق بخشش است، به دلیل این که شما سزاوار و مستحق آرامشید.»
- ۹۴/۱۰/۰۴
ای کاش میشد پستای مال دوسال پیشم رو باز کنم بخونی.بازشون نمیکنم چون قول دادم همه چیز پاک بشه. اشکال نداره. این ای کاش هم مثل یه سری ای کاشایی که بعضا خودت میدونیشون...
حقیقتا اگه ایمان نداشتم پشت این اتفاقا حکمته که حق زندگی ازم سلب میشد.
یه چیز دیگه..
متاسفانه یه وقتایی هست که آدم بخاطر دنیا غبارغم رو دلش میشینه. وقتی این فکر میآد توی سرم٬ یاد سخن پیغمبرمون میافتم که میگن تو امور دنیوی همیشه نگاهت به پایینتر از خودت باشه و تو امور اخروی بالاتر از خودت. یا اینکه میگن اگه غرق در آسایش و نعمت زندگی کردین بدونین خیلی هم نشونه خوبی نیست(البته نه همیشه٬ چون یه سری از امامانمون هم هستن که شرایط دورشون به این شکل بوده)٬ که به زبان سادهترش میگن خدا کاری کرده که اون بنده دیگه سراغش نره. و اونی که بیشتر مبتلاس(این هم قطعا شامل استثنا خواهد بود) واسه اینه که خدا میخواد اون بیشتر صداش بزنه٬ مثل ما بزرگترا که یه بچه بانمک میبینیم انقد اذیتش میکنیم تا صداش درآد لذت ببریم..اینا همش پیرو همون حکمته میآد..
نمیدونم اینی که گفتم ربطی به عصبانیتت داشت یا نه. ولی توی خودم و اطرافیانم زیاد میبینم که ریشه ناراحتیاشون همینه... ای کاش بفهمم و بفهمیم.