غرنامه :دی
اصلا فکرش رو هم نمیکردم که اینجوری باشه که همین ترم اول، ۲ تا از کلاسامو از اول هفته به انتظار تموم شدنشون در هفته باشم! بینهایت انعطافپذیره واحدهایی که باید برداریم و جای غر زدن اصلا نیست! فقط ۳تا درسه که بیعلاقه پاس خواهم کرد که ۲تاش همین ترمه. واسه اون ۲تا داره جونم در میاد قشنگ :| هی هم با خودم دعوا میکنم که یعنی چی؟! این درسارو باید بخونی در هرحال! چه بخوای و چه نخوای! ولی خب چه کنم؟
سرم رو با کارهایی که دوست دارم گرم میکنم که نفهمم گذشتن این ۲ درس رو! چیزی که ازش مطمئنم اینه که همین ۲ تا درس رو به درسایی که مریم و شبنم تو شریف دارن این ترم ترجیح میدم هزار بار! چون من اصلا از اونجور نرمافزار بدم میاد! واسه همینم جای غر زدن نیست واقعا... :دی
این وسط دلم خوشه به کورس آنلاینی که با چندتا از بچههای آزمایشگاه داریم میگذرونیم...
هرچند همهشونو دوست ندارم ولی باز سعی میکنم سر خودم رو گرم کنم...
نیازمندم به یک عدد دفترچهی خاطرات که روی کاغذ بنویسم این روزهام رو که پر از حرفم...غصه ندارم. حرف دارم. زیاد. و دوست صمیمیای نیست که بهش بگم حرفامو...و بیاندازه حساس و زودرنج شدم!
- ۹۴/۰۷/۰۵