غربت
۱. تنهایی یعنی اینکه بری بوفه ناهار بخوری و هیچ کس نباشه که همراهیت کنه...
چقدر طول میکشه تا کنار بیام با اینکه همهی اسامی تو لیست حضور و غیاب یه سری غریبه باشن که باهاشون هیچ خاطرهای ندارم...؟
۲. آزمایشگاه شده پناهگاهم بعد از تموم شدن کلاسها...
۳. امروز یه دختری رو دیدم تو سایت، لاغر و کوچولو بود و عینکی. فکر کردم صباست. اومدم بپرم بغلش که یادم اومد صبا رفته...
۴. تنها راه اینکه بفهمم عزیزترینهاییم که تا چند ماه پیش هر روز همدیگه رو میدیدیم کجان و چه میکنن، شده توییتهاشون تو توییتر...
۵. هق هق...
۶. سعی میکنم محکم باشم...
۷. از دخترا خداحافظی کردن در نهایت سختی، یه جور آرامش داره. چون آدم میتونه بغلشون کنه و تمام احساساتش رو بروز بده... ولی از پسرا چه جوری باید خداحافظی کرد؟! امروز روز خداحافظیه از دو تا دوست دیگه...
۸. سه ربع ساعت ایستاده وسط سایت با ۲ تا از غریبهترین پسرهای همکلاسی حرف زدن در مورد فیلدهای مختلف نرمافزار، تنها کاری بود که از دستم برمیومد برای کمی کمتر کردن حس غربت و تنهاییم!
- ۹۴/۰۶/۲۳