خوابگاه‌نوشته‌ها

خوابگاه‌نوشته‌ها

تا ۷ سال قبل برای من فقط یک "هم" معنی داشت و آن هم هم‌وطن بود! می‌فهمیدم که در غربت چقدر وطن می‌تواند بشود نقطه‌ی مشترک و پیدا کردن یک هم‌وطن چقدر می‌تواند لذت‌بخش باشد! از وقتی خوابگاهی شدم، "هم"های جدیدی برایم معنا پیدا کرد!شاید برای کسی که زندگی خوابگاهی را تجربه نکرده باشد، "هم اتاقی" هیچ مفهومی نداشته باشد!می خواهم اینجا خاطرات "هم اتاقی" بودنم را بنویسم...

بایگانی
پیوندها

افطاری!

يكشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۴۷ ق.ظ


دقیقا پیرو پست قبلی!


دیشب مراسم افطاری گروه نرم‌افزار بود. به بهانه‌ی افطاری و سر میز افطار با بچه‌های آزمایشگاه بیش‌تر آشنا شدم و فهمیدم اصلا به اندازه‌ی تصور من خشک نیستند. صددرصد محیط به طور کلی با ایده‌آل‌های من خیلی فاصله دارد. اما به خشکی که من تصور می‌کردم هم نیست. خیلی دیشب خوش گذشت و من فهمیدم با چه کسانی می‌شود ارتباط برقرار کرد طوری که زمان‌هایی که در آزمایشگاه هستم افسرده نشوم! راضیم کاملا الان از شرایط :)


پ.ن: خوابگاه تابستان را هم رزرو نمودیم. :)

پ.ن۲: این بچه‌ی ۹۲ی ما به بحث اپلای خیلی علاقه‌مند هست! تمام مدت در حال حرف زدن در مورد اپلای با بچه‌های آزمایشگاه است! روی اعصاب :دی

پ.ن۳: لیاقت بعضی‌ها در همین حد است که ایگنورشان کنی!



  • مهسا -

نظرات  (۲)

باهاشون بیشتر اشنا بشی میبینی صد در صد هم با ایده الت فاصله ندارند ولی خوب تفاوتهایی هست که باید بپذیری مثل هرمحیط دیگه ای. خوابگاه و کار و...
برای شروع عالیه....
پاسخ:
بله بله...درسته :)
  • شهریار صامت
  • الحمدالله..
    همین خوبه...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">