خوابگاه‌نوشته‌ها

خوابگاه‌نوشته‌ها

تا ۷ سال قبل برای من فقط یک "هم" معنی داشت و آن هم هم‌وطن بود! می‌فهمیدم که در غربت چقدر وطن می‌تواند بشود نقطه‌ی مشترک و پیدا کردن یک هم‌وطن چقدر می‌تواند لذت‌بخش باشد! از وقتی خوابگاهی شدم، "هم"های جدیدی برایم معنا پیدا کرد!شاید برای کسی که زندگی خوابگاهی را تجربه نکرده باشد، "هم اتاقی" هیچ مفهومی نداشته باشد!می خواهم اینجا خاطرات "هم اتاقی" بودنم را بنویسم...

بایگانی
پیوندها

داستان‌های ما و فیض و کولر :)) -۲

چهارشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۳۹ ب.ظ


چند روز پیش دعوای بدی شد بین چند نفر سر کولر و کم مانده بود مسئول شب را هم بزنند!!‌ کار داشت به جاهای باریک کشیده می‌شد که مسئول ساختمان آمد و دعوا را خاتمه داد.

در ادامه، دیروز ۱۶ عدد کولر نو برای ساختمان آوردند و نصب کردند! الان در هر نیم‌طبقه‌ی ساختمان ما ۴ تا کولر آبی بزرگ هست! یعنی در مجموع ۳۲ کولر!!

دستشان درد نکند! مثل اینکه همیشه با دعوا کار پیش می‌رود! :دی


+این قضیه‌ی straight ها واقعا دیگر از حد تحمل خارج شده... بعد از ۱ سال هی قانون عوض کردن، حالا تصویب کرده‌اند که ۲۰درصد ظرفیت ورودی روزانه‌ی ارشد را بگیرند و نه مجموع روزانه و شبانه را!!! اینطوری هیچ کدام از دوست‌های من straight نمی‌شوند :(((((((((((((((( دانشگاه واقعا شورش را درآورده!

رسما تنهای تنها شدم!

  • مهسا -

نظرات  (۲)

کامنتم ثبت شد آیا؟ نمیدونم!
به جاش دوستان جدید پیدا میکنی. غصه نخور عزیزم.
قضیه کولر چه بامزه بود :))
پاسخ:
دوست‌های خودم رو می‌خوام :(

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">