خوابگاه‌نوشته‌ها

خوابگاه‌نوشته‌ها

تا ۷ سال قبل برای من فقط یک "هم" معنی داشت و آن هم هم‌وطن بود! می‌فهمیدم که در غربت چقدر وطن می‌تواند بشود نقطه‌ی مشترک و پیدا کردن یک هم‌وطن چقدر می‌تواند لذت‌بخش باشد! از وقتی خوابگاهی شدم، "هم"های جدیدی برایم معنا پیدا کرد!شاید برای کسی که زندگی خوابگاهی را تجربه نکرده باشد، "هم اتاقی" هیچ مفهومی نداشته باشد!می خواهم اینجا خاطرات "هم اتاقی" بودنم را بنویسم...

بایگانی
پیوندها

تدارکات جشن فارغ‌التحصیلی-۴

دوشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۵۳ ب.ظ

قضیه اینه که آدم‌ها هر قدر هم که زحمت بکشن آخر سر اکثریت ناراضین :)

دعوای آخر دوره! :))‌ سر چی؟!  من که نفهمیدم! خودشون یه چیزی گفتن و بعد هم جواب هم رو دادن. ظاهرا یه دعوای ناجوری هم تو دانشگاه راه انداختن با هم تو مایه‌های گیس و گیس‌کشی! خداروشکر من که ندیدم دعوا رو! فقط پیش‌لرزه‌هاش رو تو تلگرام و پس‌لرزه‌هاش رو تو آزمایشگاه نرم‌افزار شاهد بودم!! کار گروهیه دیگه! اونم از نوع داوطلبانه‌ش! سخته! واقعا سخته! ولی کاش دعوا نمی‌شد.

هرچند واقعا عصبانی شدم وقتی دیدم یه عده که هیچ کاری نکردن و نمی‌کنن دارن غر می‌زنن و می‌گن چرا نظر ما رو نمی‌پرسین و خودتون برنامه گذاشتید و .... :||||||||||||| انگار نه انگار که تمام جلسات رو اعلام عمومی کردیم و فقط همین ۱۴-۱۵ نفر رفتیم همه‌ش...
ولی دیگه... دعوا نمی‌شد بهتر بود...


+فردا می‌ریم برای گرفتن عکس‌ها...


+امروز آزمایشگاه معماری!

یه قسمت از کدمون رو نتونستیم بزنیم ما. ۳ نمره داره. هم‌گروهیم اصرار که کد سال قبلیا رو بذاریم تحویل بدیم. هی می‌گم نه! باز اصرار می‌کنه! باز می‌گم نه. باز اصرار می‌کنه. می‌گه من نمی‌فهمم! وقتی کد هست چرا نباید بذاریم تحویل بدیم؟! ۳ نمره‌ست ها! می گم اونو ما نزدیم چون!‌ نمره‌ی ما نیست! می خنده. فکر می‌کنه شوخی می‌کنم. می‌گم من جدی گفتم. می‌گه یعنی چی!؟ یعنی ۳ نمره بره؟! می‌گم ما نزدیم اونو. پس ۳ نمره باید از دست بدیم. می خنده. مسخره می کنه. می‌گه برو بابا! می گم نمره ش حرومه. من نمره ی حروم نمی‌خوام که مدرکم حروم بشه که پس فردا نون حروم بدم بچه‌م بخوره! حرف خنده‌داری نبود از نظر خودم. ولی هم‌گروهیم خیلی خندید. بعد گفت این نمره‌های حروم اینقدر راحت از گلوی آدم می‌ره پایین که نگو... فکر کردی بقیه خودشون می‌زنن؟ گفتم اهمیتی نداره برام. برای نمرات خودت تنهایی تصمیم بگیر. ولی این بار نمره به منم برمی گرده بحثش و من می‌گم نه. نمی‌دیم اون ۳ نمره رو.

ناراحت شد از دستم. فکر کنم واقعا ناراحت شد از اینکه چرا با من هم‌گروهی شده. چی بگم؟‌چقدر راحت شده تقلب!


البته من خودمم ترم آخری زدم رسما به سیم آخر ها! ۲ تا همورک سیگنال رو به صورت خالص کپ زدم!! سر آزمایشگاه فیزیک۱ هم‌گروهیم ازم تقلب می‌خواست بهش رسوندم!!!! ولی دیگه تقلب در این حد آشکار نکردم هنوز خودم :دی ۳نمره آخه؟! نه واقعا؟!  اون همورک‌هایی که کپ زدم(البته درسشو کمابیش بلد بودم)هیچ نمره خاصی ندارن احتمالا. البته توجیه نمی‌کنم عملم رو!

  • مهسا -

نظرات  (۱۰)

سلام
امروز طراحی پردازنده ی مانو تمام شد و من الان خوب دقت می کنم این اصلا به هیچ کاری نمیاد :دی
چرا نشستم طراحیش کردم :))
پاسخ:
سلام!
:))
نه خوابگاه را نگفتم؛ آز معماری را گفتم :-""
پاسخ:
آهان :))
اصلا بحث جشن فارغ التحصیلی به حاشیه رفت با بحث تقلب!! کسی که نظری نداده و همکاری نکرده حق اعتراض نداره به نظر من! :))
پاسخ:
واقعاااا!
ای وای و امان از تقلب!! ... ای وای و امان از اساتیدی که استاد نیستند و مایه عذاب دانشجو هستند!!!!
تصمیم درست واضح ه، ولی خیلی وقت‌ها آدم می‌دونه درست کدوم ه و غلط کدوم، ولی عمداً غلط را انتخاب می‌کنه...
+ این کامنت‌ها را خوندم نظرم عوض شد؛ فنی تهران نمی‌زنم اصلاً :))
پاسخ:
+آره سخته واقعا :دی

+چرا؟ اون حرف‌ها در مورد خوابگاه ربطی به فنی تهران نداشت ها! فنی تهران خیلی هم خوبه :دی بهترینه اصلا :دی و دوست‌داشتنی‌ترین :)


شما فکر می کنید اینکه آدم نمی رسه تمرین خودش بنویسه از کمکاری خودشه تو دانشگاهی نبودین که بهتون اعلام کنند یا همین امروز باید خوابگاهتون عوض کنید (از این سر شهر برید اون سر شهر) وگرنه خوابگاه گیرتون نمیاد و باید برید کل سال رو تو یه خوابگاه دور از دانشگاه و هزار مشکل دیگه
اونموقع هست که آدم ترجیح می ده تمرین رو کپ بزنه و بره وسایلشو جمع کنه که تا پایان روز بتونه اساس کشی کنه
یا وقتی استادی هست که وظیفه ی استاد بودنشو درک نمی کنه و اصلا درسی نمی ده و 10 برابر کار بیشتر از ما می خواهد مطمئنن ما دانشجو ها هم یه سری همکاری هایی با هم می کنیم واسه تمرین تحویل دادند
-----------------
نه خسته نمی شیم تازه این پردازنده ی مانو هم هیچکس کامل تحویل نمی ده :دی
حالا امسال قراره من کامل تحویلش بدم و اگه درست کار کنه از ترم بعد دانشجو های دیگه مجبورند از این پردازنده ی آماده استفاده کنند و تقریبا اونموقع می شه آز معماری
و من فحش می خورم که درس رو سخت کردم :دی
+اون پردازنده هم آماده کردنش زمان بر و سخت بود مخصوصا که memory هم آماده نبود و کلی زمان گذاشتم واسه memory که باید آماده می بود 
پاسخ:
هرکسی مشکلات خاص خودش رو داره. من و دوستم هم که نتونستیم پروژه رو کامل انجام بدیم دلیلش هزار تا مشکل خودمون بوده نه اینکه تنبلی کرده باشیم. به هرحال ولی من فکر می‌کنم همه‌ی این‌ها توجیهه. هر مشکلی که داشتیم دلیل نمی‌شه نمره‌ای که مال ما نیست رو بخواهیم به زور بگیریم. من اینارو می‌گم ولی نه اینکه خودم لزوما همیشه رعایت می‌کنم! اصلا اینجوری نیست. منم بارها پیش اومده که تمرین کپ زدم. ولی اینکه من این عمل رو انجام دادم توجیه خوبی نیست برای اینکه این عمل درسته!


واقعا زحمت می‌کشن تو آز معماری :))
  • الهه نوراللهی
  • امروز سر جلسه همه قشنـــــــــــــگ تقلب میکردن! من هم الا با 15 نشستم اینجا! :)) درحالی که میرسوندم ...اما نمیگرفتم..
    پاسخ:
    رسوندن هم کار اشتباهیه الهه جانم...
    البته من پیش ‌دانشگاهی تمام امتحانات دینی معلممون + امتحانات شیمی رو یا داشتم تقلب می‌کردم یا می‌رسوندم!!! ولی اولا که اون موقع نمی‌دونستم کار بدیه و صرفا به نظرم فان می‌اومد! بعد هم که نمرات پیش‌دانشگاهی هیییییییییییییچ اهمیتی هیچ جا ندارن...ولی خب قبح عمل رو از می‌شکنن...
    نه دیگه ما خیلی خوش و خرم مدار طراحی می کنیم با xilinx بعدش با چند کلیک ساده می ریزیمش رو fpga مدار رو تست می کنیم 
    پردازنده ی مانو هم گذاشتیم کنار دستمون هر وقت حوصله داشتیم طراحی می کنیمش تا آخر ترم تحویلش بدیم :دی
    نمی دونم چی بگم ، در کل من اگه حس کنم چیزی بلدم بعدش کمبود وقت دارم از راه های کمکی استفاده می کنم 
    مثلا تمرین داریم و من می تونم حلشون کنم اما وقتش کمه واسه تحویل دادن روز موئد
    کپی می کنم از بچه ها :دی
    بعدش واسه جلسات حل تمرین خودم حل می کنم و می رم پای تخته 
    پاسخ:
    خب من فکر نمی‌کنم این کار درست باشه :)

    +خسته نشین شما :))
    سلام
    منم آز معماری داشتم اما چیزی بنام کد زدن توش نبود همش با fpga کار کردیم :-؟
    طرز فکر جالبی هست ، خودم تو دوران دانشگاه همچین تقلب نکردم و کلا این کار رو درست نمی دونم اما این تصمیمی که گرفتین سخت بوده 
    احتمالا اگه جای شما بودم خودم کد سال بالایی ها رو می خوندم و می فهمیدم و تحویلش می دادم :دی
    پاسخ:
    سلام.
    ۱- آز معماری ما وحشیانه‌ترین آزه :))
    ۲- پیاده سازی میپس رو انجام ندادین روی FPGA؟ کدشو نزدین؟! ما همه ش کد می‌زنیم و روی FPGA تست می‌کنیم.
    ۳- وقت نداریم اصلا. حتی یه ذره برای خوندنش. و اینکه کلا هم به این سادگی‌ها نیست. کلی سیگنال‌ها عوض باید بشن و ... دوستم یه چیزی می‌گه واسه خودش :)) برقیه دیگه :))


    اون خط اول که اصلاً قانون ه، استثنا هم نداره :))
    و اما قضیهٔ آز معماری... واقعاً بعضی وقتا این جور تصمیم‌گرفتن‌ها کار سختی می‌شه :-"
    پاسخ:
    تصمیم درست خیلی واضحه به نظرم آخه!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">