خوابگاه‌نوشته‌ها

خوابگاه‌نوشته‌ها

تا ۷ سال قبل برای من فقط یک "هم" معنی داشت و آن هم هم‌وطن بود! می‌فهمیدم که در غربت چقدر وطن می‌تواند بشود نقطه‌ی مشترک و پیدا کردن یک هم‌وطن چقدر می‌تواند لذت‌بخش باشد! از وقتی خوابگاهی شدم، "هم"های جدیدی برایم معنا پیدا کرد!شاید برای کسی که زندگی خوابگاهی را تجربه نکرده باشد، "هم اتاقی" هیچ مفهومی نداشته باشد!می خواهم اینجا خاطرات "هم اتاقی" بودنم را بنویسم...

بایگانی
پیوندها

فاینالی!

دوشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۴۶ ق.ظ


خب امشب تموم شد مهلت انتخاب رشته. بیش‌تر دوستام می‌رن شریف و من باید بمونم تهران با یه سری آدم غریبه‌تر و البته با امید اینکه اونایی که باهاشون دوست‌تر هستم straight بشن و بمونن پیشم...

و خب می‌دونم که نمونن هم چیزی نمی‌شه. من عادت می‌کنم :)‌ ولی اگر بمونن همه چیز خوب‌تر می‌شه و می گذره و سطح درسی کلاس هم قوی‌تر می‌شه... (اینقدر به ما گفتن سطح درسی کلاس‌های ارشد همه‌ی دانشگاه‌ها پایینه که...)

خیلی دوست دارم دانشگاهمون رو و از موندنم بسیار خوشحالم و مطمئنم توش کلی چیز خوب هست برام. ولی یه جور ترس مبهم هم دارم ته دلم. ترس از اینکه وارد مقطع جدید می‌شم هرچند به مراتب تغییر کمتریه تا اینکه می‌رفتم شریف. ولی کلا ترسش همراهمه. اینکه همه چیز عوض می‌شه. بزرگ می‌شیم. فضا متفاوت می‌شه و جدی. و اینکه من دارم خودم رو برای ورود به یه مرحله‌ی جدید آماده می‌کنم...

هممم!‌ خوبه کلا همه چی. سعی می‌کنم خودم رو عوض کنم و از این فاز مزخرف این چند ترم آخر خارج کنم و کمی علاقه‌مندتر و پیگیرتر باشم برای کارهام...خیلی خسته و فرسوده شدم...خیلی...

کاش یه جوری بشه دوست‌های زیادیم بمونن پیشم...دلم واقعا می‌خواد که اینجوری بشه...

توکل بر خدا...

مطمئنم که از انتخابم پشیمون نمی‌شم و اگر یه روزهای سختی رسید که پشیمون شدم، به خودم یادآوری می‌کنم تمام این روزها و حرف‌های این روزهارو و به خودم اطمینان می‌دم که «ان مع العسر یسرا» :)




پ.ن: اون دو قطره اشک امروز سر کلاس شیوه از فکر جدا شدن از شبنم می‌ارزید به کل این اتفاقات... فکرشم نمی‌کردم که یه روز تو دانشگاه دوستی پیدا کنم که از فکر جدا شدن ازش اشک بریزم...


پ.ن۲: پیرو این پست که درمورد زمین چمن مصنوعی دانشگاه نوشتم و عصبانیت ما دخترها، امروز یکی از برقی‌ها یه لیست گنده داد دستم که امضاش کنم برای درخواست حصار کشیدن دور زمین چمن تا برای دخترها هم قابل استفاده بشه بدون منع حراستی! خوشم اومد از حرکت بچه‌ها :)

  • مهسا -

نظرات  (۴)

  • زهرا نادری
  • :) خواهش می‌کنم. پیش میاد. خسته نباشی :)
    پاسخ:
    سلامت باشی :*
  • زهرا نادری
  • مهسا :دی
    این کامنت بالا هم گفت «ان مع‌العسر یسرا» ولی تصحیحش نکردی :دی 
    پاسخ:
    وای!!! این چه جمله‌ایه من نوشتم؟! به خدا ۱ هفته ست نخوابیدم تازه الان می‌خوام بخوابم!واسه همین اون جمله رو به اشتباه نوشتم! این چیه واقعا؟!‌من از تذکر به‌جات ممنونم!
    موفق و ثابت قدم باشی مهسا جان....
    چه اقدام جالبی :)
    سلام خواهرم . امیدوارم در انتخاب خود به توفیق و سعادت دست یابید .
    ان مع العسر یسرا
    پاسخ:
    سلام. متشکرم :) ان‌شاءالله...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">