خوابگاه‌نوشته‌ها

خوابگاه‌نوشته‌ها

تا ۷ سال قبل برای من فقط یک "هم" معنی داشت و آن هم هم‌وطن بود! می‌فهمیدم که در غربت چقدر وطن می‌تواند بشود نقطه‌ی مشترک و پیدا کردن یک هم‌وطن چقدر می‌تواند لذت‌بخش باشد! از وقتی خوابگاهی شدم، "هم"های جدیدی برایم معنا پیدا کرد!شاید برای کسی که زندگی خوابگاهی را تجربه نکرده باشد، "هم اتاقی" هیچ مفهومی نداشته باشد!می خواهم اینجا خاطرات "هم اتاقی" بودنم را بنویسم...

بایگانی
پیوندها

انتخاب رشته

پنجشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۰:۵۲ ق.ظ


کلا که اتفاقات پیش آمده برام منو همینجور مات و مبهوت گذاشته! اصلا نمی‌فهمم چی شد یا چی پیش اومد یا ... دیدین یه وقتایی آدم به عینه یه دست خدا رو می‌بینه تو زندگیش؟ خب الان از همون مواقعه واسه‌ی من!


بعد حالا رسیدیم به انتخاب رشته و من که کلا شرایطی که برام پیش اومده کوچک‌ترین شباهتی به شرایطی که از قبل فکر می‌کردم قراره پیش بیاد نداره، دارم سعی می‌کنم تو همین فرصت محدود اطلاعات جمع‌آوری کنم و یه تصمیم درست و منطقی بگیرم. و وسطش به خیلی چیزهای مهم‌تری هم دارم فکر می‌کنم. اصلا یه موقعیت عجیبیه.

از یه طرف مثلا فکر می‌کنم به اینکه من اینقدر دانشگاه تهرانو دوست دارم. چه جوری ولش کنم برم؟! از یه طرف دیگه به این فکر می‌کنم که سال دیگه دانشگاه دیگه برام اونقدر قشنگ نخواهد بود که تا حالا بوده و این می‌تونه بزنه کاملا تو ذوقم. چون دوست‌های صمیمیم یا اپلای کردن و می‌رن و یا به هرحال فارغ‌التحصیل می‌شن امسال. اونهایی هم که ۹ ترمه هستند زیاد دوست‌های نزدیک من نیستند. بعد فکر اینکه مکان همین باشه ولی آدم‌هاش دیگه توش نباشن ناراحتم می‌کنه. چون من دانشگاهو با آدم‌های توش دوست دارم.

از یه طرف دیگه به این فکر می‌کنم که به زمینه ی خاصی تو نرم‌افزار علاقه ندارم واقعا! :دی و نمی‌دونم الان چی کار باید بکنم. فعلا در حال تحقیقم بین فیلدهای مختلف و اساتید مختلف. و واقعا یک انتخاب خیلی سخت...

حتی فرصت کافی برای انجام تحقیقات میدانی هم ندارم!! و کلا هم فکر نمی‌کنم تاثیر خاصی داشته باشه. چیزهای مهم‌تری هست برای اینکه بهشون فکر کنم و نگرانشون باشم.

:)

ولی لطفا اگر کسی نظری داره درمورد اینکه عوض شدن محیط تو دوران ارشد خوبه یا بد و سایر مسائل با من در میان بگذاره لطفا! ممنون :)



+کمی هم شرایط سخت شد! حالا باید حتما سیگنال رو به هر قیمتی که هست پاس بشم :))


+تصور اینکه من از دانشگاه تهران برم و دیگه با مه‌زاد هم‌اتاقی نباشم خیلی ناراحتم می‌کنه..


پ.ن: چند ماهیست به موازات پست‌های عمومی وبلاگم یک پست منتشر نشده می‌نویسم برای خودم و واقعیت درونیم در هر اتفاق یا دغدغه یا ... را می‌نویسم برای فقط خودم.  چقدر آن فرق دارد با این...چقدر درونم با بیرونم متفاوت شده جدیدا...


پ.ن۲: جقدر ممکنه آٰزوهای یک روزمون چند وقت بعد تبدیل به یه سری چیز خنده‌دار نخ‌نما شده بشن... این یعنی اون آرزوها اصالت نداشتن...چقدر ۴ سال پیش آرزو داشتم کنار اسمم بنویسم دانشجوی نرم‌افزار شریف! و چقدر الان این ترکیب منو ناراحت می‌کنه و هرچقدر اطرافیانم می‌خوان قانعم کنن که بهش تن بدم، نمی تونم بپذیرمش...

۹۹ درصد تهران می‌مونم :)

  • مهسا -

نظرات  (۴)

مهسا خانوم مبارکت باشه
بابا تو اینقدر تو سمپادیا از درس نخوندن و اینا مینوشتی ترسونده بودی مارو. 
امیدوارم هرجا میری و هر تصمیمی که میگیری چند سال دیگه راضی باشی. همونجوری که الآنراضی هستی :-)
پاسخ:
خیلی ممنونم :)
واقعا زیاد نخوندم خب. اگر نه باید تک رقمی می‌شدم :)
و اینکه خداروشکر خیلی راضیم. واقعا شکر :)
ممنونم. تو هم موفق باشی همیشه ایشالا :)


تبرییییک میگم عزیزم! خیییلی خوشحال شدم برات....

به نظرم خیلی به دانشگاه فکر نکن چون هر دو گزینه خیلی خوبند. به نظر میاد که ش بهتر باشه، نه؟ به آینده فکر کن و اینکه اقدام به دکترا در همان دانشگاه ارشد خیلی بهتر از یک دانشگاه دیگه است

پاسخ:
خیلی ممنونم :) خودم شوکه شدم واقعا! من هوش می خوندم و نرم قبول می‌شم :)) (البته هوش هم قبول می‌شم ولی خب نه به خوبی نرم افزار!!)
و خب راستش بحث استاد پیدا کردنه. با بچه‌ها حرف می‌زدم می‌گفتن که دانشگاه خودمون چون استادامون مارو می‌شناسن خیلی راحت قبولمون می‌کنن و دستمون برای انتخاب بازه. ولی اونجا نه... چون اولیت با بچه‌های خودشون هست. و اینکه تنها زمینه‌ای از نرم افزار که من بهش علاقه دارم تو تهران قوی تره... بعد کلا هم حس بدی نسبت به شریف دارم... اصلا دوستش ندارم. ولی الان یه کم برام مهمه که دوست‌هام چه تصمیمی می‌گیرن. اگر همه‌شون برن منم شاید برم...
دعا کنین تصمیم درستی بگیرم :) الان واقعا دغدغه‌م نیست ها! ولی به هرحال چند روز دیگه باید انتخاب رشته کنم :))
سلام . منم سخت افزاری شهید بهشتی ام :)) . سخت افزار رو دوست ندارم به خاطر درسای برقی ولی نرم افزار و درسای نرم افزاری رو دوست دارم :))
امیدوارم موفق باشی :)
پاسخ:
سلام. ممنون :)‌ موفق باشید:)
والا من نرم‌افزاریم و می‌خواستم ارشد برم هوش ولی دوباره دارم سر از نرم افزار در میارم :))
مبارکه.....
بابا خفن......
کار درست......
خیلی خوشحال شدم برات.
انتخاب رشته و گرایش مورد نظر خیلی بنظر من مهمتر از دانشگاهه. چون دانشگاه را 2-3 سال هستی اونجا. خوب یا بد. ولی رشته و تخصصت تا اخر عمر برات میمونه.
امیدوارم بهترینها برات اتفاق بیفته.
من با تغییر دانشگاهم دوستان با ارزشی در دوره ارشد پیدا کردم. اولش ناراحت بودم ولی تغییر دانشگاه از جهات مختلفبرای من که خوب بود. گرچه من رتبه ام خوب نشده بود و تهران نمیتونستم بمونم. ولی کلا منظورم اینه خیلی به این بعد قضیه فکر نکن. به انتخاب گرایش مورد علاقت تو بهترین دانشگاه فکر کن. همین....
پاسخ:
مرسیییی :) خفن نیستم بابا :)) بچه‌ها رتبه‌های تک رقمی آوردن همگی ماشاللا :))‌ولی خب خیلی راضیم :)‌خداروشکر واقعا!

خیلی پارامترهای مختلف رو دارم در نظر می گیرم و دارم سعی می‌کنم یه فیلدی پیدا کنم که دوست داشته باشم! واقعا امیدوارم پید ابشه :دی بعد از اون دانشگاه رو انتخاب می‌کنم :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">