خوابگاه‌نوشته‌ها

خوابگاه‌نوشته‌ها

تا ۷ سال قبل برای من فقط یک "هم" معنی داشت و آن هم هم‌وطن بود! می‌فهمیدم که در غربت چقدر وطن می‌تواند بشود نقطه‌ی مشترک و پیدا کردن یک هم‌وطن چقدر می‌تواند لذت‌بخش باشد! از وقتی خوابگاهی شدم، "هم"های جدیدی برایم معنا پیدا کرد!شاید برای کسی که زندگی خوابگاهی را تجربه نکرده باشد، "هم اتاقی" هیچ مفهومی نداشته باشد!می خواهم اینجا خاطرات "هم اتاقی" بودنم را بنویسم...

بایگانی
پیوندها

تولد بهترین دوست

چهارشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۳۰ ق.ظ


دیشب بهترین تولد خوابگاهی رو تجربه کردم. چون تولد بهترین دوستم بود...

مه‌زاد نازنینم... تولدت مبارک :) واقعا واقعا واقعا بهترین‌ها رو برات از خدا می‌خوام.

خیلی برام سخته فکر کردن به اینکه فقط ۲ ماه دیگه با همیم...

با تشکر زیاد از سعیده که خیلی پایه بود و در یه شبانه‌روز تونست اینجوی تولدو راه بندازه. ۱۱ شب با هم تصمیم گرفتیم برای مه‌زاد تولد بگیریم و فردا ساعت ۹.۳۰ یه عالمه از بهترین دوست‌های مه‌زاد تو اتاقمون بودن...


+سعیده: همین هم‌اتاقی شدن ما هم برای خودش داستانیه ها...بعد از کلی سال که همو می‌شناختیم... :)



  • مهسا -

نظرات  (۴)

دوران خوابگاه به یاد موندنی ترین دوران زندگیمه
البته شایان ذکر است که خوابگاه پسرونه ای که ما داشتیم
قابل مقایسه با نوع دخترونش نیست!

پاسخ:
:)
هرکدوم جذابیت‌های خودش رو داره :)
به به چه دوستان خوبی چه لحظات شیرینی...امیدوارم دوستی تون ادامه دار باشه
پاسخ:
مرسی. ایشالااااااااااا :)
خیلی مخلصیم :-) 
تولدش مبارک....
لیسانس اخرین دوره تجربه تولدهای دوستانه پرجمعیته.... کم کم تعدادش کم و کمتر میشه تا تبدیل به تولد 2 نفره میشه!
البته بعدش دوباره روال افزایش جمعیت به خودش میگیره. نگران نباش 😄😜
پاسخ:
:(
خیلی غصه‌ی گذشت زمانو می‌خورم...خیلی...
شاید احمقانه باشه ولی در سن ۲۲ سالگی حس می‌کنم داره روزهای جوانی تموم می‌شه :(

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">