خوابگاه‌نوشته‌ها

خوابگاه‌نوشته‌ها

تا ۷ سال قبل برای من فقط یک "هم" معنی داشت و آن هم هم‌وطن بود! می‌فهمیدم که در غربت چقدر وطن می‌تواند بشود نقطه‌ی مشترک و پیدا کردن یک هم‌وطن چقدر می‌تواند لذت‌بخش باشد! از وقتی خوابگاهی شدم، "هم"های جدیدی برایم معنا پیدا کرد!شاید برای کسی که زندگی خوابگاهی را تجربه نکرده باشد، "هم اتاقی" هیچ مفهومی نداشته باشد!می خواهم اینجا خاطرات "هم اتاقی" بودنم را بنویسم...

بایگانی
پیوندها

روز دانشجو + عزای عمومی در دانشکده...

يكشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۴۸ ب.ظ


لابد سعادت می‌خواهد! کسی چه می‌داند؟ لابد سعادت می‌خواهد که یک عمر همه‌ی زندگانیت را بگذاری برای تربیت دانشجویان و بعد درست در روز دانشجو یکهو تمام شوی! کسی چه می‌داند...



شوک بزرگ می‌دونین یعنی چی؟
یعنی یه روز نری دانشگاه و بعد شب خیلی یهویی و بدون هیچ مقدمه‌ای بفهمی یکی از بهترین اساتید دانشکده از نظر سواد و اخلاق دیگه نیست:| :( :((
پسرش استاد کارگاهمونه، خانومش استاد زبان تخصصیمون. و من واقعا نمی‌تونم الان بفهمم که چی شده!
چرا من اینطوری فهمیدم؟
سرطان...سرطان لعنتی...دور شو...توروخدا از دوست‌داشتنی‌های من دور شو  :(
اوایل ترم پیش بود که کلاساشون کنسل شد... نزدیکای عید نوروز بود که شروع کردن به نذر و نیاز تو دانشگاه و هرروز دعا خوندن بعد از نماز و... گفتن حالشون خیلی بده...سرطان لعنتی خون اومده بود و داشت همه چیو خراب می‌کرد...روزهای اول عید ما منتظر شنیدن اون خبر زشت وحشتناک بودیم... که یهو خبر اومد معجزه شده...حالشون رو به بهبوده...
رئیس گروه سخت‌افزار بودن. یکی دیگه از اساتید رو تا خوب شدن کامل ایشون جایگزین کردن. ایشون هم ۱-۲ ماه پیش سکته کردن! :(
ولی داشتن خوب می‌شدن... قرار بود برگردن دانشگاه... همه چیز خوب بود. همه چیز خوب بود...ما منتظر برگشتنشون بودیم... همه‌ش چند ماه بود که استاد تمام شده بودن... چی شد آخه یهو؟ تموم شد؟ ۱۶ آذر؟ روز دانشجو؟

#لطفا هر کی که هستین، هر جا که هستین یه فاتحه بخونین برای ایشون...
#لینک


  • مهسا -

نظرات  (۳)

  • سعیده زارع
  • :(
    روحشون شاد...
  • زهرا نادری
  • خدا رحمتشون کنه :(
    منم پلاکارد تشلیت رو سر در دانشکده مون دیدم و متوجه شدم. خدا بیامرزتشون 
    پاسخ:
    خدا رحمتشون کنه واقعا...:(

    اتفاقا من دیروز رفته بودم سایت دانشکده فنی یهو این خبر را دیدم. گرچه من اصلا کلاسی باهاشون نداشتم ولی چهره برام آشنا بود و دورادور برخوردهای خوب ایشون را دیدم. علت فوت را نمیدونستم که شما گفتی.... برای من هم که نمیشناختمشون ناراحت کننده بود خدا به خانوادش و نزدیکانش صبر بده...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">