خوابگاه‌نوشته‌ها

خوابگاه‌نوشته‌ها

تا ۷ سال قبل برای من فقط یک "هم" معنی داشت و آن هم هم‌وطن بود! می‌فهمیدم که در غربت چقدر وطن می‌تواند بشود نقطه‌ی مشترک و پیدا کردن یک هم‌وطن چقدر می‌تواند لذت‌بخش باشد! از وقتی خوابگاهی شدم، "هم"های جدیدی برایم معنا پیدا کرد!شاید برای کسی که زندگی خوابگاهی را تجربه نکرده باشد، "هم اتاقی" هیچ مفهومی نداشته باشد!می خواهم اینجا خاطرات "هم اتاقی" بودنم را بنویسم...

بایگانی
پیوندها

نامه‌ی پزشک نروژی

سه شنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۳۲ ب.ظ

دکتر مادس گیلبرت پزشک 67 ساله نروژی که این را هم در هنگام حمله رژیم اسرائیل به باریکه غزه، در بیمارستان الشفاء غزه در حال کمک به فلسطینی‌ها است، در نامه‌ای به توصیف وضعیت مردم غزه در شرایط حمله ارتش اسرائیل پرداخته و از هر کسی که کاری از دستش بر می‌آید، خواسته است به پایان یافتن این رنج مردم غزه کمک کنند.


«عزیزترین دوستان؛

دیشب، آخرش بود. «تهاجم زمینی» به غزه به انبوهی از فلسطینی‌ها با همه نوع مجروحیتی از نقص عضو، بدن‌های پاره پاره، خونریزی، رعشه و در آستانه مرگ منجر شد که از هر سنی بودند و همه آن‌ها هم غیرنظامی و بی‌گناه بودند.

قهرمانان در آمبولانس‌ها و تمام بیمارستان‌های غزه 12 ساعت کار می‌کنند و 24 ساعت استراحت. صورت‌هایشان از خستگی و بار کاری ناجوانمردانه تیره شده است (آن هم بدون آنکه در چهار ماه گذشته از الشفاء حقوقی دریافت کرده باشند). آن‌ها از بیمارها مراقبت می‌کنند، وضعیت آن‌ها را بررسی می‌کنند و سعی می‌کنند هرج و مرج غیرقابل درک پیکرها، اندازه‌ها، دست و پاها، راه رفتن یا نرفتن، نفس کشیدن یا نکشیدن، خونریزی کردن یا نکردن آدم‌ها را بفهمند. آدم‌ها!

اکنون یک بار دیگر با این آدم‌ها مانند حیوان رفتار شده است به وسیله «اخلاق‌مدارترین ارتش جهان» [دقیقا!]

بی‌نهایت برای زخمی‌ها و اراده‌ آن‌ها در عین درد کشیدن، رنج و شوک، احترام قائلم. احترام من برای پرسنل بیمارستان و نیروهای داوطلب نهایتی ندارد. بودنم در کنار «مقاومت» فلسطینی‌ها به من قدرت می‌دهد، هرچند که در چشم به هم زدنی می‌خواهم فریاد بکشم، کسی را محکم به آغوش بکشم، بگریم و پوست و موی گرم کودکی آغشته به خون استشمام کنم و هر دویمان یکدیگر را در آغوشی بی‌انتها محافظت کنیم. اما نه ما می‌توانیم این کار را کنیم، نه آن‌ها.

صورت‌های خاکستری، آه، نه! باز هم محموله‌ای از بدن‌های پاره پاره و در حال خونریزی، نه، همین حالا هم برکه‌هایی از خون، کوهی از گوشت، بانداژهای آغشته به خون کف اورژانس را پوشانده است. آه، نظافتچی‌ها، همه جا هستند، سریع زمین را از خون پاک می‌کنند و باندها، موها، لباس و هر چیزی که از کشته‌ها مانده را بیرون می‌ریزند... تا دوباره آماده شوند، تا همه چیز دوباره تکرار شود. در 24 ساعت گذشته، بیشتر از 100 مورد به بیمارستان «شفا» آمده‌اند. تعداد کافی برای یک بیمارستان بزرگ و با نیروهایی اموزش دیده، اما اینجا، تقریبا هیچ چیز نداریم: نه برق، نه آب، نه مواد یکبار مصرف، نه دارو، نه تخت، نه ابزار، نه نشانگرهای درمانی. هر چیز هم که هست، زهوار در رفته است و گویی از موزه بیمارستان‌ها برداشته شده. اما این قهرمان‌ها، شکایتی نمی‌کنند. آن‌ها مثل جنگجویان با همین کنار آمده و مصمم به کارشان ادامه می‌دهند.

این جملات را در حالی برای شما می‌نویسم که تنها روی تختی دراز کشیده و اشک‌هایم جاری است؛ اشک‌های گرم، اما بی‌فایده‌ از درد و رنج و خشم و ترس.

و همین حالا، ماشین جنگی اسرائیل دوباره سمفونی نفرت‌انگیز ارکسترش را شروع شد. همین الان: شلیک مداوم توپ قایق‌های نیروی دریایی در نزدیکی‌های ساحل فرود آمد، غرش اف-16ها، پهپادهای تهوع‌آور و آپاچی‌های گوش‌خراش. اکثر آن‌ها ساخت آمریکا و خریداری شده با پول آمریکا هستند.

آقای اوباما؛ تو قلب داری؟

دعوتت می‌کنم، یک شب، - فقط یک شب - با ما در الشفا باشی. شاید با لباس مبدل یک نظافت‌چی.

مطمئنم، 100 درصد، که این تاریخ را تغییر می‌دهد.

هیچ کس با داشتن قلب و توان نمی‌تواند یک شب از کنار این بیمارستان رد شود و مصمم نشود که به سلاخی مردم فلسطین پایان دهد.

اما سنگ‌دل‌ها و بی‌رحم‌ها محاسبات خود را کرده و برنامه «ضاحیه» [حومه جنوبی بیروت] دیگری را ریخته‌اند.

نهرهای خون امشب هم جاری خواهند بود. می‌توانم حس کنم که آن‌ها ابزارهای خود را برای کشتن آماده کرده‌اند.

لطفا، هر کاری از دستتان بر می‌آید انجام دهید. این وضعیت نمی‌تواند این طور ادامه پیدا کند».

مادس گیلبرت

استاد و رئیس کلینیک دانشگاه شمال نروژ»


منبع:‌ تابناک

  • مهسا -