خوابگاه‌نوشته‌ها

خوابگاه‌نوشته‌ها

تا ۷ سال قبل برای من فقط یک "هم" معنی داشت و آن هم هم‌وطن بود! می‌فهمیدم که در غربت چقدر وطن می‌تواند بشود نقطه‌ی مشترک و پیدا کردن یک هم‌وطن چقدر می‌تواند لذت‌بخش باشد! از وقتی خوابگاهی شدم، "هم"های جدیدی برایم معنا پیدا کرد!شاید برای کسی که زندگی خوابگاهی را تجربه نکرده باشد، "هم اتاقی" هیچ مفهومی نداشته باشد!می خواهم اینجا خاطرات "هم اتاقی" بودنم را بنویسم...

بایگانی
پیوندها

عیدی عجیب!

چهارشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۳، ۱۲:۱۹ ق.ظ

از قبل عید قرار بود استاد مهندسی اینترنت، بهمون عیدی بده. امروز رفتیم سر تحویل پروژه، بهمون عیدی داد...

به هرکدوممون یه دونه از اینا داد و گفت بزرگ شدنش رو ببینید و با بزرگ شدنش بفهمید که عمرتون داره می‌گذره...تصیمیم بگیرید که تلفش کنید یا ازش استفاده‌ی مفید کنید.

یه دنیای حس خوب بهمون داد همین عیدی عجیب و متفاوت...یه موجود زنده رو گذاشتم روی کتابخونه‌م و هی نگاهش می‌کنم و ازش انرژی می‌گیرم. چقدر  ناراحت می‌شم از دست خودم وقتی زودی صبرم رو از دست می‌دم و شروع می‌کنم به غر زدن و ناامید می‌شم... انسان بی‌نهایته... تواناییش محدود نیست...کاش من اینو بفهمم!

راستش همه‌مون توقع داشتیم عیدیمون نمره باشه...(لعنت به نمره!)

  • مهسا -

نظرات  (۶)

منهم دوتا گلدون کوچیکش را گرفتم!  گلفروش گفت اگه آفتاب نخوره قرمزهاش سبز میشه حواست باشه
پاسخ:
آره ما تو خونه‌مون یه عالمه از اینا داریم که همه‌شون پشت پنجره‌ن! منم گذاشتمش پشت پنجره که آفتاب بخوره.
منم چهارتا گلدون رو میزم دارم الان! :D
استاد مهندسی اینترنتتون کیه؟
خیلی خوب بود این حرکتش :)
پاسخ:
حسین شفیعی :)
دانشجوی دکتراست مثل اینکه.
آره خیلی حرکتش قشنگ بود :)
چه عیدی هیجان انگیزی....
چه عیدی هیجان انگیزی.....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">