اول:
صبح تو خواب و بیداری بودم که یهویی گوشیم زنگ زد. برداشتم دیدم خانم نصیریه از آموزش برق میگه کارت پیدا شده بیا بگیرش :) اینقـــــــــــــــدر خوشحال شدم که حد نداره :) 30 تومن باید می دادم واسه گرفتن کارت المثنی به اضافه اینکه باید می رفتم دوباره دنبال گرفتن کارت بانکم و این چند وقت امتحانها هم کلی سر این کارت دیدن اذیت می شدم. تازه از کارت المثنی خوشم نمیاد!
دوم:
دیروز مستند(؟!!) میراث آلبرتا2 رو دیدم. البته از بچه آقای(!!) شمقدری توقع دیگه ای هم نمیشه داشت :)
سوم:
خیلی تلخ بود که فهمیدیم پروژه سیستم عاملمون رو از اول اشتباه فهمیده بودیم و درست کردنش بیش از 1روز وقت میخواد در حالیکه من فردا و پس فردا امتحان دارم... :( دیگه بیخیالش...
چهارم:
"صورت هاى دیگرى از ادبیات مثل نووِل یا داستان بلند که امروزه در غرب بازار پر رونقى
دارد، هرگز در میان مسلمین نبالیده است. دلیل این امر آن بوده که این گونه اشکال ادبى، به ویژه به
صورتى که در قرون نوزدهم و بیستم شکل گرفته، در واقع اغلب تلاش هایى براى خلق یک جهان خیالى
و موهوم بوده و اسلام همواره به نحو اصولى با چنین خیالبافى هاى غفلت انگیز مخالف بوده است."
:|
این بخشیه از کتابی که من باید برای امتحان اندیشه2 بخونم! :|
رمان حرام است...
پنجم:
امام علی فرموده اند: ((پیامبر هزار در از علم را به روی من گشودند که از هرکدام 1000 در از علم به روی من گشوده می شد.))
ذهن بیش از حد ریاضیاتی من به طور ناخودآگاه شروع کرده به ضرب کردن هزار در هزار تا ببینه چند تا در از علم به روی امام علی گشوده شده! :|
ششم:
عید میلاد امام علی و روز پدر رو هم یادم رفت تبریک بگم... کل اون روز عید رو داشتم در استرس دو تا امتحان شنبه به سر می بردم...حیفِ عید!
هفتم:
5نشبه میرم خونه ایشاللا :)
هشتم:
رفتم اتاق تلویزیون مثل همیشه درس بخونم دیدم تبدیلش کردن به انبار :( باورم نمیشه سال دوم هم تموم شد و دیگه وقت تحویل دادن وسایل به انبار و رفتن به خونه ست...باورم نمیشه! حالا من کجا درس بخونم :-اس
نهم:
دیروز حامد(تی ای ما و یه آدم معروف 88 ی تو دانشگاه) ایمیل زده بود که یه طرح summer of code هست که زیر نظر رامتین(دکتر خسروی :دی رئیس گروه نرم افزار) و تحت نظارت مستقیم حامد انجام میشه برای سال دوم. یه سری پروژه واقعی هست که براشون قراردادبسته شده و تا آخر شهریور باید تحویل داده بشه و میتونیم تابستون بیایم دانشگاه روشون کار کنیم با هم و کلی چیز یاد بگیریم و تابستون مفیدی داشته باشیم. ولی شرطش اینه که حتما تهران باشیم چون باید 4روز در هفته کامل دانشگاه باشیم...خیلییییییییییی دلم گرفت از اینکه باز هم خوش به حال تهرانی هاست فقط.... :->