انتخاباتیه 2
شنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۴۶ ق.ظ
من رای ندادم. هرگز هم حالا حالاها رای نخواهم داد....
دیشب تا صبح بیدار بودم. مثلِ همه دوستان، منتظرِ شمارش آرا... حال و هوایِ فیسبوک دیشب مثل حال و هوایِ شبِ اعلامِ نتایجِ کنکور بود...تبدار و بیتاب و پرتنش...
حمله ها ادامه داشت. سکوت کردم. لبخند زدم. گذشتم.
دیشب تا صبح بیدار بودم. آن قدر خسته بودم که...
من رای ندادم اما درست به اندازه تمام کسانی که منتظر اعلام نتایجِ رای دادنشان بودند، منتظر بودم. نه به خاطرِ خودم، که به خاطرِ دوستانی که پس از مدتها حالا چند هفته ای پرامید و شاداب دیدمشان. دوستانی که همه وجودشان شده بود افسردگی. و حالا میدیدمشان که در زندگیشان شور و هیجان و امید هست. و همه ش نگران بودم...نگرانِ اینکه نکند امیدشان این بار به یاس شدیدتری تبدیل شود...
من نگرانِ دوستانم بودم. همان کسانی که این مدت با تمام وجود تلاش کردند که من را برای رای دادن قانع کنند. همان کسانی که این مدت باعث شدند فشارهای روحی بیمارم کند...
حالا باز هم حمله ها ادامه دارد. و من که سالهای بعد را دارم به عینه می بینم. و میخواهم فریاد بزنم: برادر! خواهر! ما همه هم هدفیم! دشمن را اشتباهی گرفته اید... :(
پ.ن: دیگر امیدی به درست شدن اوضاع ندارم. در دوستانم آن یاس بعد از 88 تبدیل به امید شد. ولی در من، آن امید بعد از 88 شد یاسِ خالص..
دیشب تا صبح بیدار بودم. مثلِ همه دوستان، منتظرِ شمارش آرا... حال و هوایِ فیسبوک دیشب مثل حال و هوایِ شبِ اعلامِ نتایجِ کنکور بود...تبدار و بیتاب و پرتنش...
حمله ها ادامه داشت. سکوت کردم. لبخند زدم. گذشتم.
دیشب تا صبح بیدار بودم. آن قدر خسته بودم که...
من رای ندادم اما درست به اندازه تمام کسانی که منتظر اعلام نتایجِ رای دادنشان بودند، منتظر بودم. نه به خاطرِ خودم، که به خاطرِ دوستانی که پس از مدتها حالا چند هفته ای پرامید و شاداب دیدمشان. دوستانی که همه وجودشان شده بود افسردگی. و حالا میدیدمشان که در زندگیشان شور و هیجان و امید هست. و همه ش نگران بودم...نگرانِ اینکه نکند امیدشان این بار به یاس شدیدتری تبدیل شود...
من نگرانِ دوستانم بودم. همان کسانی که این مدت با تمام وجود تلاش کردند که من را برای رای دادن قانع کنند. همان کسانی که این مدت باعث شدند فشارهای روحی بیمارم کند...
حالا باز هم حمله ها ادامه دارد. و من که سالهای بعد را دارم به عینه می بینم. و میخواهم فریاد بزنم: برادر! خواهر! ما همه هم هدفیم! دشمن را اشتباهی گرفته اید... :(
پ.ن: دیگر امیدی به درست شدن اوضاع ندارم. در دوستانم آن یاس بعد از 88 تبدیل به امید شد. ولی در من، آن امید بعد از 88 شد یاسِ خالص..
- ۹۲/۰۳/۲۵