خوابگاه‌نوشته‌ها

خوابگاه‌نوشته‌ها

تا ۷ سال قبل برای من فقط یک "هم" معنی داشت و آن هم هم‌وطن بود! می‌فهمیدم که در غربت چقدر وطن می‌تواند بشود نقطه‌ی مشترک و پیدا کردن یک هم‌وطن چقدر می‌تواند لذت‌بخش باشد! از وقتی خوابگاهی شدم، "هم"های جدیدی برایم معنا پیدا کرد!شاید برای کسی که زندگی خوابگاهی را تجربه نکرده باشد، "هم اتاقی" هیچ مفهومی نداشته باشد!می خواهم اینجا خاطرات "هم اتاقی" بودنم را بنویسم...

بایگانی
پیوندها

سلام دوباره!

جمعه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۷، ۰۷:۰۳ ب.ظ

سلااام!

پریشب دوست عزیزی که اینجا رو احتمالا می‌خونه هنوز بهم یادآوری کرد که بیام و آخرین پست وبلاگم رو بخونم. اومدم و خوندم و یه لبخند بزرگ نشست روی لبم و قصد کردم دوباره بنویسم.

از این ۵ ماه اگر بخوام بنویسم،‌ اینقدر زیاد می‌شه که کسی حوصله نمی‌کنه بخونه. با آدمای جدید دوست شدم. با تفکرات جدید آشنا شدم. دوستامو زندانی کردن. برای آزادیشون لحظه‌شماری کردم. شبهای زیادی رو به گربه گذروندم. زحمت زیاد کشیدم. تلاش زیاد کردم. زمین زیاد خوردم. موفقیت زیاد کسب کردم و ... . تا پای دفاع پیش رفتم و دفاع نکردم :)) و کلی اتفاقات دیگه.

دوره‌ی وبلاگ به سر اومده و من دارم عملا واسه خودم می‌نویسم و ۲-۳ نفری دیگه از دوستان باقی‌مانده از زمان اوج وبلاگ‌نویسی. به همین خاطر راحت می‌نویسم.

الان که دارم می‌نویسم تازه یه نصف روز شده که بعد از عید برگشتم تهران. روی تخت خوابگاه که دلم واسش تنگ شده بود! نشستم و دارم به چیزهایی که پشت سر گذاشتم و چیزهایی که ان شاءالله در پیش رو دارم فکر می‌کنم.

همین الان ادمیشنم از دانشگاه آلبرتا رو دیکلاین کردم و تصمیم گرفتم که برای PhD برم هلند. همیشه عاشق هلند بودم و الان فرصت استثنایی برام ایجاد شده که در آمستردام زیبا درس بخونم و کار کنم. از الان هیجان‌زده‌م واسش. از کلی وقت پیش آرزو داشتم که ادمیشن بگیرم و برم و اسم وبلاگم رو تغییر بدم به «غربت‌نوشته‌ها» و از تجربه‌های جدیدم بنویسم. من دیوونه‌ی اتفاقات جدیدم. دیوونه‌ی تجربه‌های نو. و این بهترین فرصته برای کسب این تجربه‌ها و نوشتن ازشون. برادرم پیشنهاد کرد که اگر رفتم، یه پیج اینستاگرام بسازم و توش همراه با عکس از تجربه‌های جدیدم بنویسم. ولی همین وبلاگ رو ترجیح میدم و بهش قول دادم که وبلاگم رو پابلیک کنم:دی

با کوله‌باری از انرژی و امید برگشتم تهران تا ان شاءالله پایان‌نامه‌ی ارشدم رو به پایان برسونم و خودم رو آماده‌ی دوره‌ی جدیدی از زندگی بکنم. خدا کنه که همه چیز خوب و بدون اشکال پیش بره و من به خواسته‌ی قلبیم برسم.


می‌ریم که داشته باشیم چندماه پر تلاش رو برای به پایان رسوندن ارشد :)




  • مهسا -

نظرات  (۴)

اول از همه تبریک بابت ادمیشنتون و امیدوارم در ادامه هم همون چیزی باشه که دوست دارید باشه. ولی مهمتر از اون امیدوارم دانشکده فنی و بچه هاش براتون صرفا به خاطره تبدیل نشه و همچنان ارتباطتون رو با دانشکده ی مظلوم وسط تهران شلوغ حفظ کنید. شاید روزی دوباره ...
پاسخ:
سپاسگزارم:)
چطور میتونم فنی رو فراموش کنم؟ هرگز...هرگز... هر ارتباط ممکنی رو سعی میکنم که حفظ کنم ان شاءالله.
سلام
مرسی از خبر خوشحال کننده‌ات :)
مبارک باشه.
پاسخ:
سلام.
ممنون:)
سلام. وااااای مبارکهههههههههه... آمستردام عالیه... امیدوارم موففففق باشی مهسا جان :* خیلی خوشحال شدم که اوضاع بر وفق مراده و امیدوارم دفاع به خوبی و راحتی انجام بشه و بار سفر ببندی به سمت تجربه های جدید
پاسخ:
سلاااام:* خیلیی ممنون...ایشالا که همه چیز به خوبی بگذره...به خصوص دفاع!
ایشالا که جلسه دفاعت میشه از شیرین‌ترین خاطرات.

عاشق اینم که مردم (آشناها به خصوص) وبلاگ بنویسن منم مرتب دنبالشون کنم. :)
پاسخ:
مرسییی عزیزم:**

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">