خوابگاه‌نوشته‌ها

خوابگاه‌نوشته‌ها

تا ۷ سال قبل برای من فقط یک "هم" معنی داشت و آن هم هم‌وطن بود! می‌فهمیدم که در غربت چقدر وطن می‌تواند بشود نقطه‌ی مشترک و پیدا کردن یک هم‌وطن چقدر می‌تواند لذت‌بخش باشد! از وقتی خوابگاهی شدم، "هم"های جدیدی برایم معنا پیدا کرد!شاید برای کسی که زندگی خوابگاهی را تجربه نکرده باشد، "هم اتاقی" هیچ مفهومی نداشته باشد!می خواهم اینجا خاطرات "هم اتاقی" بودنم را بنویسم...

بایگانی
پیوندها

این یک پست انتخاباتی نیست

شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۵:۲۲ ب.ظ


از جوانه‌های امید و باور توی دلتون محافظت کنین... نذارید که امید و باور به راهی که دارید می‌رید رو از دست بدید...

من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی

ولی با منت و خواری پی شبنم نمی گردم.

  • مهسا -

نظرات  (۳)

به به! سلام! مگه شرایط باعث بشه شما یک آپ دو خطی بکنید! D:
پاسخ:
سلاااام:)
نمیدونم چرا اینقدر وبلاگ‌گریز شدم...
مهسایی که من می‌شناسم غرور نداره. عزت نفس داره... :)
پاسخ:
عزیییزم :**
چه گویم!!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">