برف
مدتهاست چیزی ننوشتم از خوابگاه و روزهامون و خاطرات و ... . راستش دیگه اصلا حال و حوصلهی اینجور نوشتنها رو ندارم. فکر کنم دارم بزرگ میشم:د شایدم دارم دلمرده میشم. چه میدونم!
خیلی خودم رو مجبور کردم تا بیام و امروز رو بنویسم...بنویسم تا خاطرهی خوبش فراموشم نشه.
از چند وقت اخیر اگر بخوام بگم و وضعیت هوای تهران، همین رو بگم فقط که وضعیت تنفسیم به جایی رسید که به تجویز دکتر ناچار به استفاده از اسپری شدم و خروجم از محیطهای سربسته بدون ماسک ممنوع شد و حتی چند روزی مجبور شدم از خوابگاه نیام بیرون... . حالا اینکه چرا اینقدر مشکل تنفسی پیدا میکنم، واقعا نمیدونم...
در هرحال، غمگین بودم از اینکه پاییز عزیزم همیشه همراهه با آلودگی و این مشکلات تنفسی شدید من... که خدا در رحمتش رو باز کرد و برف فرستاد برامون و امروز هوای تهران «پاک» بود :) آذر رو با هوای «پاک» شروع کردیم و خدارو شکر امروز حال ریههای من هم خیلی خوب بود...
امروز صبح پا شدیم دیدیم برف اومده همه جا رو گرفته...گفتیم خب با سرویس بریم که اذیت نشیم و تو این شیب زمین نخوریم... ولی خیلی زیبا سرویس نیومد. ماشینها هم تو خیابون مونده بودن و خیلیهاشون نمیتونستن تکون بخورن. تصادف هم شده بود. خلاصه نتیجه اینکه مجبور شدیم از خوابگاه تا پل مدیریت رو پیاده بریم. ۱ساعت و ۲۰ دیقه پیادهروی توی برف و در حالی که هم سرد بود و هم کفشمون نامناسب بود و بارها نزدیک بود لیزبخوریم و ... . حتی توی کفش من آب هم رفته بود و پام یخ زده بود... ولی خب قشنگیش اینجا بود که ۵ نفر بودیم و کاملا با ماجرا مثل سرگرمی برخورد میکردیم. دائم کمک هم میکردیم و همدیگه رو از جاهای سخت عبور میدادیم تا کسی لیز نخوره. اگرنه قطعا سری، دستی، پایی چیزی میشکست امروز:دی
توی راه کلی عکس گرفتیم. کلی خوش گذروندیم. خیلی قشنگ بود همه چیز...برای رسیدن به یه هدف مشترک آدمهای خیلییی متفاوت با همدیگه همکاری میکردیم و به هم کمک میکردیم در حالی که اصلا با هم دوست نبودیم از قبل... . حسم نسبت به دانشگاه قلهی قاف بود:)) انگار اصن دانشگاه ورسیدن بهش مهم نبود...مهم اون مسیر بود و اون همکاری قشنگ :) کاملا راضیم از امروز و بسیار بهم خوش گذشت توی اون هوای فوقالعاده پاک :)
بگذریم که وقتی رسیدیم دانشگاه دیدیم همه جا خشکه و فقط سوز و سرمای شدید هست:))اصلا کسی باورش نمیشد که ما تو برف رفتیم دانشگاه. واقعا که تهران شهر عجیبیه:دی هر گوشهش یه آب و هوایی داره!
تهران این شکلی رو دوست دارم:) تمیز و پر از عطر دوستی...وقتایی که سیاه میشه و آلوده، ازش بیزار میشم...
- ۹۵/۰۹/۰۱
واقعا هم تهران شهر عجیبی است، هم برف و باران هایش و هم ترافیک هایش