استرس
جمعه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۴، ۰۷:۰۴ ب.ظ
داشتم مسواک میزدم. ب. و ا. هم ایستاده بودند به مسواک زدن و با هم حرف میزدند. ا. دانشجوی دکترای مخابرات است و ب. دانشجوی ارشد مخابرات. ا. دچارمشکلات آموزشی شده و استاد ندارد. داشتیم در این مورد حرف میزدیم که گفت: شما از من بیشتر استرس دارینا!! من اصلا واسم مهم نیست! استاد پیدا نکردم چه بهتر! برمیگردم خونهمون!
ازهمینجا حرفمان کشید به استرس! من گفتم خیلی استرسی بودم همیشه و موقع امتحانها همیشه گرفتار ریزش مو میشدم... ا. گفت در تمام دوران تحصیلش سایمتیدین خورده برای معدهدردهای عصبیش. میگفت یواشکی دکتر بوده و داروخانه هم به زور بهش قرص را میداده. همه اصرار میکردهاند رانیتیدین بخورد اما رانیتیدین جوابگوی وضعیت معدهاش نبوده. ب. گفت من مشکل شدید معده پیدا میکردم همیشه موقع امتحانها و دکتر برایم فلوکستین تجویز کرده بود. گفت از مطب دکتر مستقیم رفته و در اینترنت سرچ کرده و دیده قرص «ضد افسردگی»ست و خیلی خیلی ناراحت شده. ۲ تا از قرصها را خورده بود در طول یک هفته و دچار وسواس شدید، خشکی دهان، بیاشتهایی و ... شده بود! حتی توهم!!! با وحشت پرسیدم: توهم؟!!! گفت آره! مثلا تو خیابان موقع راه رفتن هرکسی را که میدیدم ناخودآگاه شروع میکردم برایش داستان ساختن و خیلی هم بدبینانه داستان میساختم! خندیدم و گفتم اینکه توهم نیست! کار هرروزهی من هست :))گفت نه ببین برای من واقعا عجیب بود و کلا هم به همه بدبین شده بودم. این بود که قرصها را قطع کرده بود و ترجیح داده بود با مشکلات معده کنار بیاید! از هر دوشان پرسیدم همهی اینها به خاطر استرس؟! گفتند آره دیگه!! تازه فهمیدم چقدر استرس به من کم ضربه وارد کرده و فقط در حد جوش صورت و ریزش مو بوده!!!
واقعا دلم برای خودمان میسوزد!!! این نظام آموزشی چه بر سر ما آورده؟! این چه وضع درس خواندن است؟! یک دختر ۲۳-۴ ساله چرا باید قرص ضد افسردگی بخورد؟! یک دختر ۲۶-۷سال چرا باید قرص قوی معده بخورد؟!
کاش ما بلد باشیم نسل بعدمان را به دور از این استرسهای نمره و امتحان بزرگ کنیم...
- ۹۴/۱۱/۳۰