خوابگاه‌نوشته‌ها

خوابگاه‌نوشته‌ها

تا ۷ سال قبل برای من فقط یک "هم" معنی داشت و آن هم هم‌وطن بود! می‌فهمیدم که در غربت چقدر وطن می‌تواند بشود نقطه‌ی مشترک و پیدا کردن یک هم‌وطن چقدر می‌تواند لذت‌بخش باشد! از وقتی خوابگاهی شدم، "هم"های جدیدی برایم معنا پیدا کرد!شاید برای کسی که زندگی خوابگاهی را تجربه نکرده باشد، "هم اتاقی" هیچ مفهومی نداشته باشد!می خواهم اینجا خاطرات "هم اتاقی" بودنم را بنویسم...

بایگانی
پیوندها

توافق!

چهارشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۳۳ ق.ظ


من خیلی خیلی وقته هیچ تحلیل سیاسی خاصی از اتفاقاتی که میفته نمی‌تونم بکنم. یه جورایی انگار اصلا برام مهم نیست یا چون تخصصی درش ندارم خودمو کنار کشیدم ازش. ولی به جاش عاشق رصد کردن عکس‌العمل‌های آدم‌هام تو موقعیت‌های این چنینی.

سال ۸۸ روزی که قرار بود نتایج انتخابات اعلام بشه، ما تو مدرسه بودیم. تو کارگاه رباتیک. اون روز رو، اون اشک‌ها رو، اون ناامیدی که تو چشمای تک به تک بچه‌ها موج می‌زد رو، هرگز نمی‌تونم فراموش کنم. اون صحنه‌ای که بهار یهو از شدت خشم و ناراحتی گوشیشو پرت کرد ته کارگاه و ما همه قفل کردیم در لحظه!
واقعا فراموش کردنی نیست. تا چند وقت هی می‌گفتیم با خودمون: یعنی ۴ سال دیگه باز همین وضعیت؟! یعنی ما تو زمان ا.ن باید بریم دانشگاه؟! اینم شانسه؟! این زندگیه؟!‌افسرده و ناامید بود جو غالب کلا... به هرحال اون زمان به نظرمون ۴ سال یه عمر بود. ولی گذشت به هرحال. در زمان ا.ن رفتیم دانشگاه و از خیلی چیزهای خوب محروم بودیم. (باز شانس آوردیم که دانشگاه ما کلا متفاوت بود جوش و خیلی محدودیت‌ها رو توش حس نکردیم.)


سال ۹۲ رو هم یادم نمی‌ره باز. با بچه‌ها شب تا صبح بیدار بودیم و هی چت می‌کردیم و خبر می‌رسوندیم به هم. نگران بودیم همه. من حتی رای هم نداده بودم. ولی باز نگران بودم! نمی‌دونم چرا! اون موج امید و خوشحالی بعدش هرچند برای من ناامید کننده بود اما همین که چهره‌ی دانشگاه،‌استاداش و دانشجوهاش پراز امید شده بود، برام کافی بود که بهم انرژی بده. خودم مهم نبودم برای خودم و حسم و بی‌حسیم در واقع! ولی رصد کردن عکس‌العمل‌های آدم‌های دور و برم، از قشرهای مختلف، خیلی برام جالب بود.


بار بعدش، سر معرفی وزیر علوم دولت روحانی بود. تو شرکت بودم(اصفهان) و همه‌مون گوش به رادیو سپرده بودیم و هی اخبار سرچ می‌کردیم.

و من باز از دیدن و مقایسه‌ی عکس‌‌العمل‌های آدم‌های توی شرکت لذت می‌بردم.


بار بعدش سر استیضاح دکتر فرجی دانا بود که کلا همه‌مون به هم ریخته بودیم و زیاد وقت نکردم به عکس‌العمل‌های آدم‌ها نگاه کنم اینقدر که خودم درهم و گرفته بودم!


این بار هم امروز! سر قضیه‌ی توافق! از صبح چه تو آزمایشگاه و چه تو سایت ملت داشتن هی سایت‌های خبری رو تند و تند ریفرش می‌کردن. چند نفری هم با لپ‌تاپ شبکه ی بی‌بی‌سی فارسی رو گرفته بودن و گوش به زنگ بودن که متن بیانیه خونده بشه. عکس‌العمل‌های آدما، حرفاشون، دیالوگاشون، تحلیل‌هاشون، حتی غرهاشون خیلی برام جالب بود. انرژی منفی‌های دائمی یه نفر :-" حرص خوردن‌های یه نفر دیگه و هی از آزمایشگاه بیرون رفتنش، بحث‌های ممتد وبی‌نتیجه‌ی دو نفر دیگه، خوشحالی غیرقابل وصف یکی دیگه و هی قربون صدقه‌ی روحانی رفتن‌هاش(!) و ... همه‌شون دیدنی بودن...!


تجربه‌ی خیلی خوبی بود امروز :)


  • مهسا -

نظرات  (۵)

مهم اینه که تغییر خاصی اتفاق نمیفته ،فقط لسترس هر روز یه قطعنامه علیه ایران تصویب شدن از بین میره!!!
پاسخ:
البته حالا همچین معلومم نیستا :دی این ایرانی که ما شناختیم، ازش هرچیزی برمیاد! پس‌فردا یکی از این بندهارو نقض می کنه و تمام...
ولی کلا به نظرم اتفاق خوشحال‌کننده‌ای محسوب می‌شه تو این اوضاع درب و داغون مملکت...
دیروز خیلی جالب بود
همه تو حرف بزن فقط حرف توافق می زدند
یه نفر 4 تا پست تو حرف بزن داد :))
امروزم دارند بحث می کنند اعصابشون خرد می شه تاپیک رو ترک می کنند می رند تو حرف بزن خودشون خالی می کنند دوباره برمی گردند:))
پاسخ:
:))
طبق معمول!! همیشه وقتی یه اتفاق سیاسی میفته همینجوری می‌شن آدما...

تو این نقطه شبیهیم
الان فروم هم همینطوری شده من نشستم پست های ملت و به آب و آتیش زدن های خودشون تماشا می کنم :))
(جاتون خالیه)
پاسخ:
:))
خیلی کیف می‌ده :دی
  • علی کوچولو!

  • من ساعت 9.5 تا 5.5 دیروز توی مصاحبه دانشگاه امام صادق بودم، طرف بهم گفت توافق انجام شده، منم همچی شککه شدم مصاحب بدبخت کف کرد، دید هی چت کردم دارم میگه (عجیبه نمیدونم،‌عجیبه، عجیبه). البته این رفتارم هم به این دلیل بود که حدس زدم طرف داره دست میندازه ببینه واکنش من چیه!


    موفق و موید باشید،
    التماس دعا
    پاسخ:
    :))
    جالب است که این قدر دوست داری اطرافیان را رصد کنی :))
    پاسخ:
    به روابط انسانی خیلی علاقه‌مندم :دی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">