خوابگاه‌نوشته‌ها

خوابگاه‌نوشته‌ها

تا ۷ سال قبل برای من فقط یک "هم" معنی داشت و آن هم هم‌وطن بود! می‌فهمیدم که در غربت چقدر وطن می‌تواند بشود نقطه‌ی مشترک و پیدا کردن یک هم‌وطن چقدر می‌تواند لذت‌بخش باشد! از وقتی خوابگاهی شدم، "هم"های جدیدی برایم معنا پیدا کرد!شاید برای کسی که زندگی خوابگاهی را تجربه نکرده باشد، "هم اتاقی" هیچ مفهومی نداشته باشد!می خواهم اینجا خاطرات "هم اتاقی" بودنم را بنویسم...

بایگانی
پیوندها

مکن ای صبح طلوع

پنجشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۳، ۰۳:۵۵ ق.ظ


صرفا جهت اینکه اینجا ثبت شده باشه! :دی

امشب کل کلاس ما بیدارن. ۴ساعت دیگه امتحان نرم۲ داریم و هنوز هیچی بلد نیستیم! ۵۴۰ عدد اسلاید کپی شده از کتاب با حجم بالای کامل حفظی! به قول یکی از بچه‌ها مفهوم بینهایته. تموم نمیییییییییییییییییییییییییشه هیچ وقت!

۱ تا ۳ خوابیدم من فقط.

برم ادامه بدم :دی

  • مهسا -

نظرات  (۳)

خدا را شکر که به خیر گذشت... من فقط یک بار تجربه شب بیداری برای امتحان را داشتم. آن هم برای درس مخابرات 1. خطر از بیخ گوشم رد شد!! :)
پس به خیر گذشت؟
پاسخ:
ار حد تصور همه‌مون بهتر بود! ولی کلا خوب نبود :دی
  • هادی صفری
  • برام سؤال پیش اومد چه درسی بوده؟ :دی
    + کامنت ننوشتن دلیل بر نخوندن نیست... :-"
    ++ آرزوی نمرهٔ خوب!
    پاسخ:
    متشکرم :دی بد نبود!
    نوشتم که! مهندسی نرم‌افزار۲!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">