دنیای غیرواقعی
سه شنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۱۹ ب.ظ
ماه رمضان تمام شد. بیشتر از یک ماه از تابستان گذشته و من هنوز درس نخواندهام! باید بپذیرم که خیلی عقبم و این فاصله را جز با تلاش و پشتکار زیاد نمیتوان جبران کرد.
این مدت اخیر خیلی غرق شده بودم در زندگی مجازی. فیسبوک و پلاس و فروم دوستداشتنی...
یکهو تصمیم گرفتم ترک کنم این زندگی مجازی را و با برگرداندن خودم به دنیای واقعی، موقعیت را برای درس خواندنم مهیا کنم.
داشتم فکر میکردم که چرا دنیای مجازی اینقدر جذاب است؟ چرا اینقدر آدمها را توی خودش غرق میکند؟
شاید چون از دنیای حقیقی میترسم. دنیای واقعی بیرحم است و سختگیر. در دنیای واقعی وقتی جنگ میشود، آدمها واقعی میمیرند. یک مادر واقعی فرزندش را از دست میدهد. یک بچه واقعی یتیم میشود. در دنیای مجازی اما، جنگ که میشود، فقط جای عکسهای گل و جشن و خوراکی را عکسهای صورتهای خونآلود کودکان و جسدهای غیرقابل تشخیص میگیرند. اما لایکها همان لایکهاست، کامنتها هم همان. گیرم دونقطه پرانتز بسته، جایش را به دونقطه پرانتز باز بدهد. نفس عمل هیچ فرقی نمیکند! لایکها، کامنتها، shareها نه به ظالم ضربه ای میزند و نه به مادر بچهاش را برمیگرداند و نه به بچه مادرش را!
دنیای مجازی، روی همهی اتفاقات دنیای واقعی یک ماسک میزند و میگذاردشان جلوی رویت. جوری که نه زیاد ناراحتت کند و نه زیاد خوشحالت.
در دنیای مجازی میتوانی ۴۰۰-۵۰۰ تا Friend داشته باشی! در دنیای واقعی به زور شاید ۲-۳ دوست داشته باشی...در دنیای مجازی، در شبکههای اجتماعی میتوانی جامعهی دور و بر خودت را متناسب با میلت تشکیل دهی. میتوانی دوستنداشتنیهایت را از آن حذف کنی و دنیایت را پر کنی از آدمها و اتفاقات دوستداشتنی. در دنیای واقعی جامعه را تو نمیچینی. تو نمیسازی ! دنیای واقعی پر است از آدمهایی که چشم دیدنشان را نداری. پر است از اتفاقاتی که دوست داری چشمت را بر آنها ببندی.
دنیای مجازی وسوسهبرانگیز است و غیر واقعی بودنش چنان مجذوبت میکند که نتوانی خودت را به این راحتیها از چنگش نجات دهی.
دنیای واقعی پر است از ناملایمات، از دوستنداشتنیها، از مسئولیتها!
اما...اما...
در دنیای واقعی آدمها واقعیاند. دوستها وفادارند. آغوشها گرماند. اشکها پراحساساند.
دنیای مجازی کاذب است. واقعی نیست. مثل تصویر مجازی میماند در آیینهی محدب! همان اندازه غیرواقعی!
خودم را به سختی و با ناراحتی از دنیای مجازی میکشم بیرون و بار دیگر پرت میکنم به دنیای واقعی.
سلام!
این مدت اخیر خیلی غرق شده بودم در زندگی مجازی. فیسبوک و پلاس و فروم دوستداشتنی...
یکهو تصمیم گرفتم ترک کنم این زندگی مجازی را و با برگرداندن خودم به دنیای واقعی، موقعیت را برای درس خواندنم مهیا کنم.
داشتم فکر میکردم که چرا دنیای مجازی اینقدر جذاب است؟ چرا اینقدر آدمها را توی خودش غرق میکند؟
شاید چون از دنیای حقیقی میترسم. دنیای واقعی بیرحم است و سختگیر. در دنیای واقعی وقتی جنگ میشود، آدمها واقعی میمیرند. یک مادر واقعی فرزندش را از دست میدهد. یک بچه واقعی یتیم میشود. در دنیای مجازی اما، جنگ که میشود، فقط جای عکسهای گل و جشن و خوراکی را عکسهای صورتهای خونآلود کودکان و جسدهای غیرقابل تشخیص میگیرند. اما لایکها همان لایکهاست، کامنتها هم همان. گیرم دونقطه پرانتز بسته، جایش را به دونقطه پرانتز باز بدهد. نفس عمل هیچ فرقی نمیکند! لایکها، کامنتها، shareها نه به ظالم ضربه ای میزند و نه به مادر بچهاش را برمیگرداند و نه به بچه مادرش را!
دنیای مجازی، روی همهی اتفاقات دنیای واقعی یک ماسک میزند و میگذاردشان جلوی رویت. جوری که نه زیاد ناراحتت کند و نه زیاد خوشحالت.
در دنیای مجازی میتوانی ۴۰۰-۵۰۰ تا Friend داشته باشی! در دنیای واقعی به زور شاید ۲-۳ دوست داشته باشی...در دنیای مجازی، در شبکههای اجتماعی میتوانی جامعهی دور و بر خودت را متناسب با میلت تشکیل دهی. میتوانی دوستنداشتنیهایت را از آن حذف کنی و دنیایت را پر کنی از آدمها و اتفاقات دوستداشتنی. در دنیای واقعی جامعه را تو نمیچینی. تو نمیسازی ! دنیای واقعی پر است از آدمهایی که چشم دیدنشان را نداری. پر است از اتفاقاتی که دوست داری چشمت را بر آنها ببندی.
دنیای مجازی وسوسهبرانگیز است و غیر واقعی بودنش چنان مجذوبت میکند که نتوانی خودت را به این راحتیها از چنگش نجات دهی.
دنیای واقعی پر است از ناملایمات، از دوستنداشتنیها، از مسئولیتها!
اما...اما...
در دنیای واقعی آدمها واقعیاند. دوستها وفادارند. آغوشها گرماند. اشکها پراحساساند.
دنیای مجازی کاذب است. واقعی نیست. مثل تصویر مجازی میماند در آیینهی محدب! همان اندازه غیرواقعی!
خودم را به سختی و با ناراحتی از دنیای مجازی میکشم بیرون و بار دیگر پرت میکنم به دنیای واقعی.
سلام!
- ۹۳/۰۵/۰۷