خوابگاه‌نوشته‌ها

خوابگاه‌نوشته‌ها

تا ۷ سال قبل برای من فقط یک "هم" معنی داشت و آن هم هم‌وطن بود! می‌فهمیدم که در غربت چقدر وطن می‌تواند بشود نقطه‌ی مشترک و پیدا کردن یک هم‌وطن چقدر می‌تواند لذت‌بخش باشد! از وقتی خوابگاهی شدم، "هم"های جدیدی برایم معنا پیدا کرد!شاید برای کسی که زندگی خوابگاهی را تجربه نکرده باشد، "هم اتاقی" هیچ مفهومی نداشته باشد!می خواهم اینجا خاطرات "هم اتاقی" بودنم را بنویسم...

بایگانی
پیوندها

روز معلم

شنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۹:۳۵ ب.ظ


دیروز وسط پروژه زدن بودم تو سایت دانشکده. یهو یادم اومد که روز معلمه! باید به مامان وبابا و خواهر و برادرو  زن داداشم تبریک می‌گفتم!!‌ تازه سالگرد ازدواج برادرم هم بود! به معلم‌های عزیز دبیرستان هم که باید sms تبریک می‌زدم! اومدم sms بزنم گوشیم خاموش شد!! راه افتادم دور سایت دنبال شارژر! از یه آدم غریبه که تا حالا حتی یه بار هم بهش سلام نکرده بودم شارژر گرفتم و گوشیم رو زدم به شارژ و موفق شدم sms بزنم...
به معلم‌هام(شامل معلم شیمی پیش و معلم گسسته و دو تا مربی پرورشی و معاون آموزشی): "بهترین تبریک روز معلم تقدیم به بهترین معلم دنیا. :) "
آخ که چقدر بهم چسبید sms معاون آموزشیمون که چقدر دوستش داشتیم و بعد از ما بازنشسته شد...
"باتشکر و سپاس از تو دانش‌آموز باوفا"
:)
همیشه به من می‌گفت باوفا...
دلم برای همه‌ی معلم‌هام تنگ شده... کاش می‌شد به آقای اعلمی هم تبریک بگم. ولی ندارم شماره‌شونو. سال به سال تو مراسم محرم شهید‌ اژه‌ای می‌بینمشون فقط...

  • مهسا -

نظرات  (۳)

حقیقتی که هست اینه که آقای اعلمی گوشی نداره!! فک کن!
پاسخ:
آقای اعلمی دیفرانسیل؟!

کدوم اعلمی؟!

اعلمی شیمی یا ریاضی.... البته از اون محرم که گفتی به نظر میاد اعلمی شیمی منظورت باشه!

من هردوشون را دوست داشتم. دو جور متفاوت.....

پاسخ:
آقای اعلمی ریاضی...به ما دیفرانسیل درس می‌دادن...
من با آقای اعلمی شیمی کلاس نداشتم. معلم تجربی‌ها بودن.
آقای اعلمی ریاضی که خیلی محبوبن :)

:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">