یک قاب تصویر
سه شنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۵:۴۰ ب.ظ
نشستهام روی تختم توی خوابگاه. پاهایم را دراز کردهام و بیدغدغه و استرس همشهری داستان میخوانم. کمی آنطرفتر زنی دراز کشیده و رویش چادر گلگلی نماز من کشیده شده. نور از در بالکن به داخل تابیده و روی زن پهن شده. این قاب تصویر را هرگز فراموش نمیکنم. آن زن، مادرم است.
- ۹۳/۰۲/۰۹