کتریها
بچهتر که بودم، توی کتابهای زبان آدمهایی میدیدم که تفریحشان جمعآوری کلکسیون تمبر است! آنموقعها این کار بهنظرم احقانهترین و بیهیجانترین تفریح دنیا بود!
اما امسال مدتی حدود سه هفته بهشدت عاشق تعدد شکل و قیافهی کتریهایی شده بودم که صبحبه صبح توی آشپزخانهی خوابگاه کنار هم صف میکشیدند! نمیدانم دقیقا از کی این کتریها برایم تبدیل شده به نماد خوابگاه! این شد که هی با گوشیم میرفتم توی آشپزخانه و یواشکی از کتریها عکس میانداختم! حالا میفهمم که احتمالا جمعآوری کلکسیون تمبر به مراتب عاقلانهتر و هیجانانگیزتر از جمعآوری کلکسیون عکس کتری است!
این عکسها حاصل همان یک ماه است! خداراشکر عید این وسط وقفه انداخت و این مرض هم از سر من افتاد!
پ.ن: من عاشق آن کتری دو عکس آخرم!
- ۹۳/۰۱/۲۳