خوابگاه‌نوشته‌ها

خوابگاه‌نوشته‌ها

تا ۷ سال قبل برای من فقط یک "هم" معنی داشت و آن هم هم‌وطن بود! می‌فهمیدم که در غربت چقدر وطن می‌تواند بشود نقطه‌ی مشترک و پیدا کردن یک هم‌وطن چقدر می‌تواند لذت‌بخش باشد! از وقتی خوابگاهی شدم، "هم"های جدیدی برایم معنا پیدا کرد!شاید برای کسی که زندگی خوابگاهی را تجربه نکرده باشد، "هم اتاقی" هیچ مفهومی نداشته باشد!می خواهم اینجا خاطرات "هم اتاقی" بودنم را بنویسم...

بایگانی
پیوندها

یه حرف ساده :)

جمعه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۱۳ ب.ظ

مریم، ترم 8 برق، اتاق روبه رویی!

آمده بود از من جزوه بگیرد(طبق معمول!) که حدود 1 ساعت پیش ما ماند!(باز هم طبق معمول :دی )

بعد برگشت و یک جمله ساده گفت قبل از رفتن که خیلی به دلمان نشست!

گفت: اتاقتون اینقده گرم و صمیمیه که آدم که میاد توش دیگه نمیخواد بره! بعد هی هم میخواد بیاد اصلا پیشتون :)


همین :)

  • مهسا -

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">