خوابگاه‌نوشته‌ها

خوابگاه‌نوشته‌ها

تا ۷ سال قبل برای من فقط یک "هم" معنی داشت و آن هم هم‌وطن بود! می‌فهمیدم که در غربت چقدر وطن می‌تواند بشود نقطه‌ی مشترک و پیدا کردن یک هم‌وطن چقدر می‌تواند لذت‌بخش باشد! از وقتی خوابگاهی شدم، "هم"های جدیدی برایم معنا پیدا کرد!شاید برای کسی که زندگی خوابگاهی را تجربه نکرده باشد، "هم اتاقی" هیچ مفهومی نداشته باشد!می خواهم اینجا خاطرات "هم اتاقی" بودنم را بنویسم...

بایگانی
پیوندها

یک روز متفاوت

يكشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۳۵ ب.ظ

چقدر حس متفاوتی دارد اینکه یک روز با صدای مامان بیدار شوی و بروی دانشگاه! سر میز صبحانه همه چیز آماده باشد و با نگاه مادرت صبحانه بخوری و در میان شوخی‌ها و خنده‌های برادرهایت...

خیلی حس متفاوتی بود...

اینکه وقت از خواب پریدنهایم مادرم بود که آرامم کند...

حیف که فقط یک روز بود ولی...

xخوبیم، شکر!

  • مهسا -

نظرات  (۲)

الان وقتت بیشتر در اختیار خودته و میتونی بیشتر بری خونه بعدها اگه اصفهان نباشی که دیگه این تابستونها را هم نداری تازه اگه ایران باشی اینه اوضاع نباشی که....!!!

پس شکر خداکن و در فرصتهایی که داری بیشتر برو خونه....

پاسخ:
آخه وقت نیست که...درس دارم! زیاد! اون یه روز هم مامان و داداش هام اومده بودن خونه خاله‌م منم رفتم اونجا دیدمشون! :(
شادیهات پایدار...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">