خوابگاه‌نوشته‌ها

خوابگاه‌نوشته‌ها

تا ۷ سال قبل برای من فقط یک "هم" معنی داشت و آن هم هم‌وطن بود! می‌فهمیدم که در غربت چقدر وطن می‌تواند بشود نقطه‌ی مشترک و پیدا کردن یک هم‌وطن چقدر می‌تواند لذت‌بخش باشد! از وقتی خوابگاهی شدم، "هم"های جدیدی برایم معنا پیدا کرد!شاید برای کسی که زندگی خوابگاهی را تجربه نکرده باشد، "هم اتاقی" هیچ مفهومی نداشته باشد!می خواهم اینجا خاطرات "هم اتاقی" بودنم را بنویسم...

بایگانی
پیوندها

۲۶ مطلب با موضوع «اپلای» ثبت شده است

۰۱
خرداد

اول: شنبه 6واحد امتحان دارم و با تقریب خوبی چیزی از هیچ کدوم بلد نیستم!با این حال همایش امروز رو از دست ندادیم و با مریم رفتیم دانشکده برای همایش How to apply?
برنامه با 20 دقیقه تاخیر شروع شد ولی به جای 12 تا 3 طول کشید!!!
داشتم با خودم فکر می کردم کجای دنیا برای آموزش اینکه چگونه فرار کنیم همایش برگزار میکنن و این همه آدم مشتاق شرکت میکنن؟!
بگذریم...همایش خوب بود، یعنی خیلی خوب بود! تمام خم و پیچهایی که باید میدونستیم رو گفتند و خیلی من به فکر فرو رفتم.
از طرفی امید پیدا کردم به اینکه در 2سال باقی مانده هم اگر روشم را درست کنم، میتونم باز هم پذیرش بگیرم. از طرف دیگه هم فهمیدم که باید تکلیفم رو با خودم هرچه سریعتر روشن کنم.اینکه میخوام برم یا میخوام بمونم؟ شاید این مهمترین نکته باشه. میخوام این تابستون با خودم این مسائلو حل کنم.
دوم: کارت دانشجوییمو گم کردم :( تا من باشم دیگه کارت به این مهمیو نذارم تو جیبم!!الان به امید پیدا شدنشم...
سوم: این روزهای امتحانات فکرکنم فشار خیلی زیاد میشه روی بچه ها که این همه ساختمونمون شده پر ازدود و بوی سیگار... :(
چهارم: مملکته داریــــــــــــــــــــــم؟! خوابگاه دخترها چند شب متوالی مورد تهاجم یه سری جنس مذکر قرار میگیره و بعد همه ش میشه پلیس! به فاصله کمی یه دزد باحالی میره یکی از خوابگاهای پسرها و واسه خودش کلی اونجا حال میکنه، میخوابه، حمام میره و بعد هم صبح پامیشه لپ تاپ و تبلت ملت رو جمع میکنه و باخودش میبره!! بعد به فاصله یک شب، میره خوابگاه کوی و دوباره همین کارو انجام میده!!
من میخوام بدونم قضیه چیه؟!