خوابگاه‌نوشته‌ها

خوابگاه‌نوشته‌ها

تا ۷ سال قبل برای من فقط یک "هم" معنی داشت و آن هم هم‌وطن بود! می‌فهمیدم که در غربت چقدر وطن می‌تواند بشود نقطه‌ی مشترک و پیدا کردن یک هم‌وطن چقدر می‌تواند لذت‌بخش باشد! از وقتی خوابگاهی شدم، "هم"های جدیدی برایم معنا پیدا کرد!شاید برای کسی که زندگی خوابگاهی را تجربه نکرده باشد، "هم اتاقی" هیچ مفهومی نداشته باشد!می خواهم اینجا خاطرات "هم اتاقی" بودنم را بنویسم...

بایگانی
پیوندها

رفتن

سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۲۳ ب.ظ
ساعت 12:30 - تهران - خوابگاه - در حال جمع کردن وسایل

می دانی؟ رفتن همیشه اتفاق غمناکیست. فرقی نمی کند از کجا به کجا. همیشه آدم وقتی از جایی می رود، می نشیند و تمام و خاطرات گذشته اش را مرور می کند. و بعد بغض می کند و می خواهد تمام آن روها را در تاریخ ثبت کند. اصلا هم مهم نیست که چقدر در آن روزها که حال ابرایش شده خاطره، سختی می کشیده...
آخر شهریور پارسال خیلی غم انگیز بود. همه مان وحشت زده از دوباره دور افتادن از خانواده...دوباره سختی...دوباره درس و درس و درس و ندیدن خانواده و نداشتن پناهِ پدر و مادر در سختی ها...
حالا هم غم انگیز است. خیلی!
جمع کردن وسایل و مرور خاطراتِ کل این 9 ماه... خنده های بی دلیل...گریه های بی سبب...
این ساعتهای آخر همیشه همانقدر دوست داشتنی اند که غم انگیز...
دیروز که جشن فارغ التحصیلی بچه های 88 و 87 بود، وجودم پر از بغض شده بود... ای کاش می شد زمان را نگه داشت. ای کاش می شد به اندازه یِ یک عمر دانشجو بود و خوابگاهی... ای کاش هیچ وقت انتها نداشت.
این ساعتهای آخر را به این امید می گذرانم که 3ماه بعد دوباره برگردم و دوباره من باشم و مریم و مهزاد و مهسا... دوستانی برایِ تمامِ عمر...دوستانی بهتر از آبِ روان... دوستانی نزدیکتر از خواهر :)

  • مهسا -

نظرات  (۲)

آخی یادش به خیر ... من سال 76 تا 80 دانشجو بودم ... دانشگاه الزهرا ... 
ما هم اخر خرداد اتاقهامون رو تحویل می دادیم و وسایلمون رو می ذاشتیم توی انبار ... 
چقدر آخرین ترم سخت بود دل کندن از خوابگاه و دانشگاه و تهران و برگشتن .... انگار مثل جون کندن بود ... خیلی سخت ...
پاسخ:
سلااام:)
خیلیییی خوشوقتم از آشنایی شما! چقدر هیجان‌انگیز بود برام پیام شما! :)

واااااای چه عکس آشنایی.....................................

اینکه هرسال تابستون باید وسایل را انبار برد خیلی................................. مسخره است. دانشگاه تربیت مدرس اینکار را نمیکرد(البته هزینه ترم تابستان را هم میگرفت) و حتی در طول تابستان هم میشد از اتاقت استفاده کنی..... و خودش کلی .... ارزش داشت.....

از بارکشی های بیخود دانشگاه تهران متنفرم.....هر سال به بهانه سم پاشی هایی که انجام هم نمیشه!!!!

پاسخ:
فاطمیه و خوابگاه پسرها دیگه تخلیه ندارن :( 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">