خوابگاه‌نوشته‌ها

خوابگاه‌نوشته‌ها

تا ۷ سال قبل برای من فقط یک "هم" معنی داشت و آن هم هم‌وطن بود! می‌فهمیدم که در غربت چقدر وطن می‌تواند بشود نقطه‌ی مشترک و پیدا کردن یک هم‌وطن چقدر می‌تواند لذت‌بخش باشد! از وقتی خوابگاهی شدم، "هم"های جدیدی برایم معنا پیدا کرد!شاید برای کسی که زندگی خوابگاهی را تجربه نکرده باشد، "هم اتاقی" هیچ مفهومی نداشته باشد!می خواهم اینجا خاطرات "هم اتاقی" بودنم را بنویسم...

بایگانی
پیوندها

شب امتحان

چهارشنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۲۱ ق.ظ
مهدیه و مریم هم آمدن اتاق ما 6نفری داریم درس میخونیم قراره تا صبح بیدار بمونیم همگی!مهسا و مهزاد ساعت 8 و من ساعت 2 امتحان دارم و الان همه ش مونده همه مفاهیم رو برای اولین باره میشنوم...به معنای حقیقی کلمه این بار دارم مفهوم شب امتحانو درک میکنم.
خدا کمک کنه.دارم از استرس منفجر میشم!

ساعت 9:30: الان دارم همه چیو جمع بندی میکنم. خیلیییییی چیزها هست که بلد نیستم ولی دیگه...توکل به خدا!
خیلی می ترسم...
  • مهسا -

نظرات  (۲)

مهساااااااا اینجا با این همه تاخیر مبارکه...>:دی<
ایشالله مثل همیه خوب و عااالی بدی همه امتحاناتو.. مثل امتحانای زندگیت که خوب از پس همشون بر میای همیشه عزیزم..:_*
پاسخ:
مرســـــــــــــــــی فاطمه جونم :*:*
موفق باشی.... بعداز امتحان خبر بده که امتحان چطور بود....
پاسخ:
خیلی ممنونم :) در پست بعدی ;)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">