خوابگاه‌نوشته‌ها

خوابگاه‌نوشته‌ها

تا ۷ سال قبل برای من فقط یک "هم" معنی داشت و آن هم هم‌وطن بود! می‌فهمیدم که در غربت چقدر وطن می‌تواند بشود نقطه‌ی مشترک و پیدا کردن یک هم‌وطن چقدر می‌تواند لذت‌بخش باشد! از وقتی خوابگاهی شدم، "هم"های جدیدی برایم معنا پیدا کرد!شاید برای کسی که زندگی خوابگاهی را تجربه نکرده باشد، "هم اتاقی" هیچ مفهومی نداشته باشد!می خواهم اینجا خاطرات "هم اتاقی" بودنم را بنویسم...

بایگانی
پیوندها

خودمتناقض

دوشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۱۵ ب.ظ


کتاب کم‌عمق‌ها رو که می‌خوندم، یکی از مسائلی که مطرح کرده بود این بود که چون وقتی داریم یه مطلبی رو در وب می‌خونیم، هزارتا هایپرلینک و اینا داره تو متنش و ما هی از یه لینک به لینک دیگه می‌ریم، مطالعه‌مون کم‌عمق و سطحی می‌شه و روی چیزی که داریم می‌خونیم متمرکز نمی‌شیم و ... و کلی توضیحات و استدلال و آزمایش‌های واقعی که انجام شده بود آورده بود در تایید این مسئله.

چند روز قبل داشتم مقاله‌ای می‌خوندم در راستای موضوع پایان‌نامه‌م که در این مورد بود که ورودی یه متن بگیره و خودش هایپرلینک‌های توى متن رو ایجاد کنه. مثل متون ویکی‌پدیا که هر کلمه‌شون لینک می‌شه به صفحه‌ی دیگه‌ای در ویکی‌پدیا. درواقع می‌خواست این کار رو به صورت اتوماتیک انجام بده. با خوندن مقاله و هدفش و یادآوری چیزی که تو کم‌عمق‌ها خونده بودم، به شدت به فکر فرورفتم و به این فکر کردم که آیا واقعا ما داریم در راستای بهتر شدن زندگی بشر گام برمی‌داریم؟ یا داریم بشر رو تبدیل به یه موجود مسخ شده با تکنولوژی و به شدت احمق و سطحی می‌کنیم؟ یا هیچ کدوم؟

اصلا دنبال این نیستم که بگم یکی از این دو درسته. مسئله خودمم. اینکه آیا من دارم در مسیر درستی گام برمی‌دارم؟ آیا من واقعا دارم در راستای هدف‌های زندگیم حرکت می‌کنم با موضوعاتی که روشون کار می‌کنم؟ آیا من اگر به دیدگاه مطرح‌شده در کتاب کم‌عمق‌ها اعتقاد دارم، درسته که روی موضوع مقاله‌ی دوم کار کنم؟!

چند روز پیش از دوستی شنیدم که درمورد کسی صحبت می‌کرد که در رشته‌ی Creative Writing در دانشگاه کمبریج تحصیل می‌کرد. من تا پیش از اون نمی‌دونستم Creative Writing رشته‌ی دانشگاهیه. با شنیدن اسمش عمیقا دلم به حال خودم سوخت. واقعیت اینه که هرروز که می‌گذره، بیشتر حس می‌کنم که چقدر اشتباهی دارم مهندسی می‌خونم. در تمام سال‌های دبیرستان عشق این رو با خودم یدک کشیدم که «مهندس» کامپیوتر بشم و دائم با «کد‌»ها سر و کله بزنم. جزء معدود آدم‌هایی بودم بین دوست‌هام که واقعا رشته‌ای که دوست داشتم قبول شدم و واقعا هم از خوندنش راضی بودم و هرچی که گذشت نه تنها دلم رو نزد، بلکه بهش علاقه‌مندتر شدم. الان هم مطمئنم که رشته‌ی درستی رو با توجه به «موقعیت» خوندم. اما مشکلم با همین «موقعیت»ه... اگر تو یه کشور پیشرفته به دنیا اومده بودم که علوم انسانی جایگاه درستی داشت و کسی که درس‌خون بود لزوما به دنبال دکتر یا مهندس شدن نبود، هرگز مهندس کامپیوتر نمی‌شدم! قطعا می‌رفتم سمت رشته‌های علوم انسانی. شاید حتی هیچ موقع به ذهنم هم خطور نمی‌کرد که کامپیوتر بخونم...

شاید هم دارم چرند می‌گم و تا وقتی دانشجو هستم، نباید موقع خوندن مقاله یا موقع انجام کار ریسرچی، از خودم بپرسم که چی!؟ یا همون so what؟! این سوال‌ها یاس فلسفی به همراه میارن...

جالب این که راهکار ذهنیم واسه خارج شدن از این استیت، دائما فکر کردن به اینه که بعد از ارشد اپلای می‌کنم و پی‌اچ‌دی می‌خونم و ... . دارم رسما مشکل اصلیم رو با ریسرچ ایگنور می‌کنم... نمی‌دونم چقدر از این فکر کردنا خوبه و چقدرش صرفا به خاطر فرار از انجام مسئولیته. کمی گیج شدم این وسط...

:)

  • مهسا -

نظرات  (۷)

ماندن یا رفتن... تصمیمی که هر دو لبه اش سخت و نفسگیر است... و قطعا خیلی از تصمیم ها را تحت تاثیر قرار می دهد

پاسخ:
خیلیییی
  • وابن السبیل ...
  • سلام.مهسا خانوم. خوبین؟ 
    ببخشید شما نمیدونین که ادم میتونه عکس هایی که 2 سال پیش از گوشی حذف شده رو ریکاوری کنه یا نه ؟ 
    استفاده زیادی عم از گوشی شده و کلی طی این 2 سال عکس و فیلم های دگ ای گرفتع شده و حذف شده و کلی برنامه های جدید نصب شده.. 

    امکان ریکاوری اطلاعات 2 سال قبل وجود داره؟ تروخدا کمکم کنین 
    پاسخ:
    سلام.
    اطلاعی ندارم.
    خودت را ناراحت نکن! خییییلی از بچه های رشته های فنی به این نتیجه رسیده اند که رشته های دیگری مانند علوم انسانی، هنر، علوم اقتصادی و مدیریتی براشون مناسب تره. دیر نشده، میتونی به صورت جانبی به مطالعات خودن ادامه بدی و احیانا یک ارشد در رشته مورد علاقه ات بگیری و ادامه بدی... گرچه رشته فعلی ات رشته خیییلی خوبیه و همین رو بچسپ!!! که در مملکت ما همه چیز یک دفعه میره رو هوا!
    پاسخ:
    مسئله اینه که من همیشه می‌دونستم که به علوم انسانی علاقه دارم. ولی خب هیچ وقت واسم جدی نبود به عنوان رشته. الانم نیست تا تو ایرانم! و خب حتی مدتی اقتصاد میخوندم که کنکور اقتصاد بدم. ولی دیدم نه کامپیوترو بیشتر دوست دارم. ولی الان ت وریسرچ قشنگ به پوچی دارم می‌رسم. امیدوارم زودگذر باشه :دی
    راست میگی. فکر کن، کلاسای فعال و تعاملی علوم انسانی. 
    من مطمئنم خیلی توش موفق تر میشدم. 
    افسوس که وضعش اینجا خیلی خرابه
    پاسخ:
    :(
    خیلی رویایی بود اگر از یه جایی به بعد جلوی پیشرفت تکنولوژی رو میگرفتن :-" و میگفتن مردم برید سرتون گرم کار خودتون باشه :))
    پاسخ:
    آخه مطمئن نیستم این درست باشه. شایدم ما بیخودی به ارزش‌های قدیمی دل بستیم...
  • سعیده زارع
  • اتفاقا داری درست فکر میکنی مهسا. ریسرچ برای بهبود وضعیت زندگی بشره که لزوما قرار نیست راحت در دسترس قرار گرفتن اطلاعات همیشه درست باشه.
    در کنار کارت کمی به فلسفه ی تکنولوژی بپرداز.
    شاید اینجا نقطه ی عطفی باشه برات :)
    پاسخ:
    خب من الان کارم اینه تو ریسرچم که اطلاعات رو حتی از قبل هم راحت‌تر در اختیار قرار بدم :))
    هوم...آره شاید :)
  • نشسته خنده
  • نظری ندارم
    ببخشید مازیر دیپلومیم
    ^_^
    پاسخ:
    :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">