خوابگاه‌نوشته‌ها

خوابگاه‌نوشته‌ها

تا ۷ سال قبل برای من فقط یک "هم" معنی داشت و آن هم هم‌وطن بود! می‌فهمیدم که در غربت چقدر وطن می‌تواند بشود نقطه‌ی مشترک و پیدا کردن یک هم‌وطن چقدر می‌تواند لذت‌بخش باشد! از وقتی خوابگاهی شدم، "هم"های جدیدی برایم معنا پیدا کرد!شاید برای کسی که زندگی خوابگاهی را تجربه نکرده باشد، "هم اتاقی" هیچ مفهومی نداشته باشد!می خواهم اینجا خاطرات "هم اتاقی" بودنم را بنویسم...

بایگانی
پیوندها

کم‌عمق‌ها

شنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۱۲ ق.ظ

«امتحان دارم. می‌خواهم درس بخوانم.اسلایدهای درس جلویم باز است. فایل pdf تکست‌بوک هم باز است. یک پاراگراف می‌خوانم. نوتیفیکیشن تلگرام آن پایین صفحه می‌جهد بیرون. دوستم که آمریکاست برایم عکس فرستاده. چند تا استیکر ابراز احساسات برایش می‌فرستم. برمی‌گردم سراغ درس. پاراگراف دوم را که شروع می‌کنم می‌بینم پاراگراف اول از یادم رفته. مجبور می‌شوم از اول بخوانم. تبلتم صدا می‌دهد. بازش می‌کنم و می‌بینم ایمیل جدید دارم. ایمیل را باز می‌کنم. یکی از بچه‌های سال پایینی ازم خواسته فایلی را برایش بفرستم. می‌گردم توی لپ‌تاپم. پیدایش می‌کنم و برایش می‌فرستم. بعد یادم می‌افتد که قراره بوده به ۲نفر ازدوستانم ایمیل بزنم. مشغول ایمیل زدن می‌شوم. می‌خواهم برای یکیشان کارت دیجیتال تبریک تولد بفرستم. توی گوگل سرچ می‌کنم به دنبال سایت‌های طراحی کارت. غرق می‌شوم توی سایت‌ها. کارت موردنظرم را که پیدا می‌کنم و می‌فرستم، می‌بینم ۱ساعت و نیم گذشته از وقتی که صدای نونیفیکیشن ایمیلم روی تبلت از پای درس بلندم کرده. برمی‌گردم سراغ درس. ناگفته واضح است. یادم نیست تا کجا خوانده بودم و چه خوانده بودم. برمی‌گردم از اول...»
فکر می‌کنم که شما هم باید کمابیش این شرایط را تجربه کرده‌ باشید. شرایطی که می‌خواهید تمرکز کنید و درس بخوانید یا کتاب بخوانید و دائم نوتیفیکیشن‌های اپلیکیشن‌های مختلف حواستان را پرت می‌کند. شاید شما هم مثل من شاکی شده باشید از اینترنتِ همیشه‌یِ خدا در دسترس و تقصیر همه‌ی حواس‌پرتی‌ها و تمرکز نکردن‌هایتان را به گردن اینترنت انداخته باشید. شاید هم مثل من گاهی برای غلبه بر این حواس‌پرتی‌ها اینترنت را قطع کرده باشید. هرچند که هر چند وقت یک بار احساس کرده‌اید که از دنیا جدا شده‌اید و وسوسه شده‌اید که اینترنت را وصل کنید. اما خبر بد اینکه حتی با قطع اینترنت هم نمی‌توانید با تمرکز و عمیق درس بخوانید. چون ذهنتان تربیت شده که عمیق مطالعه نکند.

احتمالا همه‌ی ما موقع کد زدن یا موقع درس خواندن یا موقع تمرین نوشتن از گوگل استفاده می‌کنیم و احتمالا به این فکر می‌کنیم که پیشنیان ما چطور بدون همچین ابزارهای قدرمتند اینترنتی پژوهش می‌کرده‌اند یا یک قطعه کد می‌نوشته‌اند با از حفظ بودن تمام قواعد نحوی. اما یک لحظه فکر کنید! شاید ما بیش از حد به ستایش گوگل مشغولیم.

«فناوری‌های فکری که گوگل پیش‌گامشان بوده، سطحی‌خوانی پرشتاب اطلاعات را ترغیب و ما را از هر نوع درگیری عمیق و طولانی با هر بحث، ایده یا حکایتی روی‌گردان می‌کند. یکی از طراحان گوگل می‌گوید: هدف ما این است که کاربران خیلی سریع بیایند تو و بروند بیرون.»
به جز خودم آدم‌های زیاد دیگری را هم دیده‌ام که شکایت می‌کنند از اینکه در گذشته می‌توانسته‌اند ساعت‌ها در یک رمان خیلی طولانی غرق شوند بی‌آن‌که تمرکزشان را از دست بدهند یا گذشت زمان را بفهمند. اما الان در تمرکز بر یک متن بیش از دو- سه پاراگراف هم مشکل جدی دارند. و خب! شاید متعجب شوید اگر بفهمید این اتفاق ارمغان اینترنت و به ویژه گوگل است برای ما. با عادت دادنمان به نوتیفیکیشن‌ها و دائم وقفه ایجاد کردن در روند مطالعه‌هایمان با انواع هایپرلینک‌ها و اینیمیشن‌ها و ... . اینترنت رفته رفته مدل ذهنی ما را تغییر داده. بخش‌هایی از مغزمان را که به ما اجازه می‌داد روی نوشته‌ها تمرکز کنیم و مطالعه کنیم از کار انداخته و به جای آن بخش‌های دیگری از مغزمان را فعال کرده که می‌تواند به صورت هم‌زمان چند کار را انجام دهد اما روی هیچ کدام عمیق نشود. در سال ۱۹۹۷، نیلسن پس از اولین مطالعاتش بر آنلاین‌خوانی متون پرسشی مطرح کرده بود:«کاربران وب چگونه مطالعه می‌کنند؟» جالب است که بدانید پاسخ موجز او به این سوال این بود: «نمی‌کنند!»

تعجب نکنید. در سال ۲۰۰۸ طی تحقیقی متوجه شده‌اند که کاربران وب به صورت میانگین تنها بین ۱۹ تا ۲۷ ثانیه وقت صرف مطالعه‌ی هر صفحه از وب می‌کنند. اشتباه نکنید! این رفتار تنها مربوط به صفحات تفریحی و گذرای وب نیست. بلکه تحقیقات نشان داده که افراد رفتار مشابهی را درمورد متون دانشگاهی و تحقیقات علمی از خود نشان می‌دهند. به نظر می‌رسد اینترنت و قابلیت «وصل» دائم،‌ به کلی سبک و شیوه‌ی مطالعه‌ی ما را تغییر داده و توانایی تمرکز و مطالعه‌ی عمیق را از ما گرفته.

نیکلاس کار با بیانی شیوا و جذاب  در کتاب «کم‌عمق‌ها» به بررسی تاثیرات اینترنت و احاطه شدن ما در حصار نوتیفیکیشن‌ها و یادآورها بر مغز و حافظه‌ی ما و شیوه‌ی کارکرد آن پرداخته. در واقع مسئله این نیست که ما باید سرسختانه در برابر فناوری‌های نوین مقاومت کنیم و استفاده از فناوری‌ها را برخود حرام کنیم، بلکه مسئله این است که دست‌کم در مورد آن‌ها بیندیشم و آن‌ها را بی‌چون و چرا و با این تصور که سود خالص هستند نپذیریم. بلکه از آثار سوء آن‌ها بر زندگی و تفکر آگاه باشیم و بدانیم که در برابر چیزهای فریبنده‌ای که به دست می‌آوریم، چه چیزهای باارزشی را هم از دست می‌دهیم. این‌گونه می‌توانیم تا حدی از اینکه فناوری عنان مغز و ذهن ما را به دست بگیرد جلوگیری کنیم و شیوه‌ی وارد شدنش به زندگیمان را مدیریت کنیم. چرا که «اول ما ابزار را شکل می‌دهیم اما بعد آن‌ها ما را شکل می‌دهند.»

با این مقدمه شما را به خواندن کتاب «کم‌عمق‌ها» با عنوان فرعی «اینترنت با مغز ما چه می‌کند» نوشته‌ی نیکلاس کار، دانش‌آموخته‌ی دانشگاه هاروارد، و ترجمه‌ی امیر سپهرام، انتشارات مازیار دعوت می‌کنم. ضمنا برای این که بیش‌تر به مطالعه‌ی این کتاب ترغیبتان کنم، این نکته را ذکر می‌کنم که نیکلاس کار، به خاطر نوشتن این کتاب در زمره‌ی نامزدهای دریافت جایزه‌ی پولیتزر در سال ۲۰۱۱ قرار گرفته است.

راستی! فراموش نکنید موقع خواندن کتاب خودتان را برای چند ساعتی از دنیای حواس‌پرتی‌ها «قطع» کنید و بدون مزاحمت نوتیفیکیشن‌ها به مطالعه‌ی این کتاب بنشینید.



  • مهسا -

نظرات  (۴)

چه مطلب به‌جایی بود! دلم به‌طرز عجیبی برای اون عمیـــــق شدنه تنگ شده. یه حس و حال خوبی داره که به آدم انرژی می‌ده..
پاسخ:
:)
به لطف درنگ خوندن این کتاب قسمتم شد!
از یه دیدگاه دیگه هم می‌شه نگاه کرد ها به قضیه البته... :-؟
یه دبیر ریاضی داشتیم دبیرستان، یه بار می‌گفت روش جذرگرفتن دستی رو اگه می‌خوای الان می‌شینم اثباتش رو می‌نویسم بهت می‌گم چه‌جوری ـه، ولی وقتی ماشین‌حساب هست چه کاری ـه خب؟
همیشه مثال می‌زنن که آره قدیما n تا شماره‌تلفن حفظ بودیم، الان با این اسمارت‌فون‌ها  دیگه سه چهار رقم هم توی ذهنمون نمی‌مونه. سؤال من این ـه که خب چه اشکالی داره اصلاً؟ قبلاً «مجبور» بودیم مثلاً شماره‌ها رو تو ذهن خودمون نگه داریم؛ الان که مجبور نیستیم؟
قبلاً «مجبور» بودیم اطلاعات رو تو ذهنمون داشته باشیم. الان این که بدونیم فلان کانسپت هست کافی ـه، هر وقت نیازش داشتیم گوگل‌می‌کنیم. چه لزومی داره همه چیز رو عمیق بخونیم؟
(صرفاً بیان اون یکی دیدگاه. تأیید یا ردش نمی‌کنم خودم...)
پاسخ:
بخونین کتابه رو:) به تمام این حرفاتون جواب داده. نمی‌گم چون واقعا باید بخونینش.
 ضمن اینکه ماشین حساب رو مقایسه کرده با اینترنت وگفته که چرا فرق میکنن با هم.
چه جالب! من هم چند وقتی است به این موضوع فکر می کنم!
پاسخ:
خوندن کتاب رو توصیه میکنم :دی

راجع به یک روانشناسی در وبلاگم صحبت کرده بودم ؟! سوم دبیرستان همین حرفها را به من گفت، در واقع وقتی مشکلاتِ عدم تمرکزم رو گفتم پرسید زیاد از اینترنت استفاده میکنی ؟! بعد بهم توصیه کرد وقتی مثلا موضوعی رو سرچ میکنم، 3-4تا سایت رو همزمان باز نکنم. بلکه اول یکی رو بخونم و وقتی تموم شد و یا منصرف شدم سایت رو ببندم و سایت دوم رو باز کنم و ... . متاسفانه این توصیه رو من خیلی عملی نکردم. (و میشه گفت الان تلگرام هم همین کار رو میکنه، ما پیامها رو در حالی که رد میشیم میخونیم که اگه واژه ای چشممون رو گرفت با دقت بخونیم اما کلی ازمطالب رو بدون دقت خوندیم! )
پاسخ:
هوم...
دقیقا همینجوریه. چه روانشناس خوبی بوده

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">