خوابگاه‌نوشته‌ها

خوابگاه‌نوشته‌ها

تا ۷ سال قبل برای من فقط یک "هم" معنی داشت و آن هم هم‌وطن بود! می‌فهمیدم که در غربت چقدر وطن می‌تواند بشود نقطه‌ی مشترک و پیدا کردن یک هم‌وطن چقدر می‌تواند لذت‌بخش باشد! از وقتی خوابگاهی شدم، "هم"های جدیدی برایم معنا پیدا کرد!شاید برای کسی که زندگی خوابگاهی را تجربه نکرده باشد، "هم اتاقی" هیچ مفهومی نداشته باشد!می خواهم اینجا خاطرات "هم اتاقی" بودنم را بنویسم...

بایگانی
پیوندها

شام آخر

جمعه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۲، ۰۱:۰۰ ق.ظ

دلم می خواد به چیزهای خوب فکر کنم...به اتفاقات خوبِ پیشِ رو! به چیزهایِ جدیدی که قراره از دانشگاه یاد بگیرم!به خاطرات خوبی که قراره برام باقی بمونه از خوابگاه و دانشگاه در روزهای آینده...دلم میخواد امیدوارانه به مسیرِ پیشِ رو نگاه کنم... :) من خوبم!خوب و پرانرژی!
ولی...دل است دیگر...تنگ می شود گاهی...

  • مهسا -

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">