خوابگاه‌نوشته‌ها

خوابگاه‌نوشته‌ها

تا ۷ سال قبل برای من فقط یک "هم" معنی داشت و آن هم هم‌وطن بود! می‌فهمیدم که در غربت چقدر وطن می‌تواند بشود نقطه‌ی مشترک و پیدا کردن یک هم‌وطن چقدر می‌تواند لذت‌بخش باشد! از وقتی خوابگاهی شدم، "هم"های جدیدی برایم معنا پیدا کرد!شاید برای کسی که زندگی خوابگاهی را تجربه نکرده باشد، "هم اتاقی" هیچ مفهومی نداشته باشد!می خواهم اینجا خاطرات "هم اتاقی" بودنم را بنویسم...

بایگانی
پیوندها

تدارکات جشن فارغ‌التحصیلی

شنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۵۲ ق.ظ


دائم تو تلگرام درمورد جشن فارغ‌التحصیلی حرف می‌زنیم و هماهنگ می‌کنیم و سرچ می‌کنیم و طرح می‌دهیم و وبلاگ و وبسایت می‌‌سازیم و در آرشیو عکس‌های توی هارد و گوشی و لپ‌تاپ و فیسبوک دنبال عکس های دسته‌جمعی قدیمی می‌گردیم و خاطرات را مرور می‌کنیم و ... . و یک لحظه‌هایی آن وسط‌ها سرمان را بالا می‌آوریم و آهی می‌کشیم و قطره‌ اشکی...برای تمام شدن این ۴ سالِ بهترین... این ۴ سالِ خوبِ دوست‌داشتنی‌ترین... این ۴ سالِ عزیزترین... با تمام آدم‌های خوب و عزیز و دوست‌داشتنی‌ش...با تمام خاطرات تلخ و شیرینش...با تمام لحظات سخت و آسانش...شب‌های امتحان مبانی و ماندن در کتابخانه‌ی فنی...روزهای تحویل همورک‌های مدار و کپ‌زدن‌های دسته جمعی... روزهای دانشگاه ماندن تا ۱۲ شب برای رسیدن به ددلاین‌های AP... روزهای ماندن تا شب برای نوشتن تمرین‌های مدار منطقی...روزهای سخت آخر ترم DS و پروژه‌ی وحشتناکش... روزهای..شب‌های... بغض...


چه زود رسیدیم به این نقطه‌ی پایان...


  • مهسا -

نظرات  (۲)

متن، خدا!!! 
پاسخ:
:)
متاسفانه فکر میکنم بهتره در این رابطه صحبت نکنم و دعا کنم این حس صمیمت و خاطرات خوش را تا سالیان سال با همدیگه جشن بگیرید...
پاسخ:
:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">