جمع بندی ذهن!
پنجشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۲، ۰۱:۳۴ ب.ظ
این روزها ذهنم را اصلا نمی توانم جمع کنم!
دچار یک جور تناقض هایی شده ام و به شدت نیاز به حرف زدن با یک بزرگتر دارم که راهنماییم کند. از وقتی خوابگاهی شده ام کمتر از قبل تر ها با مادرم راحت می توانم حرف بزنم...
و الان شدیدا نیاز دارم که باهاش حرف بزنم...
کلی چیز دوست نداشتنی در زندگیم هست که میخواهم حتما تغییرشان بدهم اما نمی دانم چرا نمی شود! و کلی چیز دوست داشتنی هست که میخواهم در زندگیم ایجاد کنم، اما باز هم نمی دانم چرا اصلا همت نمی کنم!
بعد از حرفهای دیروز فاطمه فهمیدم که فرار از وضع موجود هیچ فایده ای نخواهد داشت!
فقط خودم را اذیت می کنم...
نمی دانم چه باید کرد!
- ۹۲/۰۱/۰۸