خوابگاه‌نوشته‌ها

خوابگاه‌نوشته‌ها

تا ۷ سال قبل برای من فقط یک "هم" معنی داشت و آن هم هم‌وطن بود! می‌فهمیدم که در غربت چقدر وطن می‌تواند بشود نقطه‌ی مشترک و پیدا کردن یک هم‌وطن چقدر می‌تواند لذت‌بخش باشد! از وقتی خوابگاهی شدم، "هم"های جدیدی برایم معنا پیدا کرد!شاید برای کسی که زندگی خوابگاهی را تجربه نکرده باشد، "هم اتاقی" هیچ مفهومی نداشته باشد!می خواهم اینجا خاطرات "هم اتاقی" بودنم را بنویسم...

بایگانی
پیوندها

خونه با طعم استقبال توسط آقا داداش کوچیکه!

يكشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۳، ۰۴:۲۷ ب.ظ




  • مهسا -

نظرات  (۴)

بابا داداش....!!! سلیقه.....! ذوق.....! خدا شانس بده.... به ما که نه کوچیکش نه بزرگش را داده... منظورم شانس نیست منظورم داداشه ;)))

پاسخ:
داداشم خیلی خفنه :دی
به به!!! چه برادر با سلیقه ای... در میان مردان ایرانی این دسته مردان نادر هستند! :))
پاسخ:
:)))))
آره واقعا! من بهش می‌گم درس می‌خوای بخونی چی کار؟! بیا برو کافی‌شاپ بزن خب :))
  چ با سلیقه هم هست !‌
خوش به حالت ، مهسا !‌
+
عیدت مبارک!
پاسخ:
:) آٰره خیلی...

عید شما هم مبارک :)

یعنی منم سال چهار باشم، وقتی میام خونه، احمدرضا برام ازاین‌کارها میکنه ؟ به به .. اونوقت کوچولوم (:دی) هشتم میخونه! >:D<
پاسخ:
:)
داداش من خیلی باحاله! خیلی خوش سلیقه‌ست...خداییش باهاش خیلی حال کردم!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">