خوابگاه‌نوشته‌ها

خوابگاه‌نوشته‌ها

تا ۷ سال قبل برای من فقط یک "هم" معنی داشت و آن هم هم‌وطن بود! می‌فهمیدم که در غربت چقدر وطن می‌تواند بشود نقطه‌ی مشترک و پیدا کردن یک هم‌وطن چقدر می‌تواند لذت‌بخش باشد! از وقتی خوابگاهی شدم، "هم"های جدیدی برایم معنا پیدا کرد!شاید برای کسی که زندگی خوابگاهی را تجربه نکرده باشد، "هم اتاقی" هیچ مفهومی نداشته باشد!می خواهم اینجا خاطرات "هم اتاقی" بودنم را بنویسم...

بایگانی
پیوندها

خجالت

جمعه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۳، ۰۴:۰۰ ب.ظ


وقتی از همه طرف، سال‌بالایی و سال‌پایینی و همکلاسی به زبون بی‌زبونی و ایما و اشاره و کنایه به آدم می‌گن پاشو برو درستو بخون کنکور نتیجه‌ت خوب شه به ما شیرینی بدی، دیگه آدم دچار حس خجالت و شرمندگی می‌شه و حس می‌کنه دیگه باید قضیه رو جدی بگیره.

وقت تنگ است!

شروع با انرژی :)


پ.ن:‌سوپروایزر مبانی و تی ای دیتابیس شدم!

  • مهسا -

نظرات  (۲)

موفق باشی :) منم شیرینی می‌خواما :دی
پ.ن مبارکه! :دی


پاسخ:
:))))))
زهرا جان شما دعا کن فعلا :دی

به به چه خانم فعالی.....

یا علی مدد...........;)

پاسخ:
مرســـــــــــــی :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">